عمليات طريق القدس

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور: عمليات طريق القدس: آزادي بستان (طراحي، اجرا، نتايج، بازتاب ها)/ تهيه و آماده سازي مديريت بهره دهي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ

مشخصات نشر: تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1382.

مشخصات ظاهري: 60 ص.نقشه

شابك: 964-6315-54-22000ريال؛ 964-6315-54-22000ريال

وضعيت فهرست نويسي: فهرستنويسي قبلي

يادداشت: كتابنامه: ص. [57] - 58؛ همچنين به صورت زيرنويس

موضوع: جنگ ايران و عراق، 1367 - 1359 -- عمليات طريق القدس

موضوع: جنگ ايران و عراق، 1367 - 1359 -- بستان

موضوع: جنگ ايران و عراق، 1367 - 1359 -- نبردها

شناسه افزوده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ. مديريت بهره دهي

شناسه افزوده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ

رده بندي كنگره: DSR1607 /ط4ع 8 1382

رده بندي ديويي: 955/0843

شماره كتابشناسي ملي: م 82-27213

مقدمه

دوران هشت سال دفاع و مقاومت جمهوري اسلامي ايران در برابر هجوم نظامي رژيم عراق - كه با ترغيب امريكا آغاز شد و با پشتيباني همه ي قدرت هاي سياسي، نظامي و اقتصادي جهان ادامه يافت - از بارزترين مقاطع حيات حقيقي اين مرز و بوم است.

اينك كه بيش از پانزده سال از پايان اين دوره ي سرنوشت ساز تاريخ ايران و انقلاب اسلامي مي گذرد، تبيين حماسه هاي عظيم و ارزشمندي كه مردم و رزمندگان اين سرزمين آفريدند، ضرورت بيشتري پيدا كرده است.

مركز مطالعات و تحقيقات جنگ با درك اين رسالت تاريخي، تلاش مي كند با بهره گيري از اسناد، مدارك و منابع بي نظيري كه راويان و محققان اين مركز در طول جنگ هشت ساله جمع آوري كرده اند، ابعاد مختلف دفاع مقدس را ترسيم نمايد.

بي ترديد وجود اخبار، گزارش ها، آمارها و اطلاعات معتبر و موثقي كه از مراكز طرح ريزي، هدايت و فرماندهي عمليات ها تا ميدان نبرد و صحنه هاي درگيري به

صورت زنده و واقعي جمع آوري گرديده بر غناي آثار مركز مطالعات مي افزايد و زواياي مختلف و تاريك جنگ را با هدف آگاه سازي افكار عمومي روشن مي سازد.

مركز مطالعات و تحقيقات جنگ تاكنون مجموعه هاي متعددي را درباره ي وقايع جنگ عراق عليه ايران منتشر كرده است. اين مجموعه كه گزارش نبردهاي اصلي رزمندگان اسلام در مقابله با ارتش عراق و هم پيمانانش مي باشد، براي دسترسي آسان تر و آشنايي بيشتر علاقه مندان و محققان به وقايع اين نبرد عظيم است كه هر جلد آن

[صفحه 8]

به يكي از عمليات هاي اصلي جمهوري اسلامي عليه متجاوزان اختصاص دارد و به صورت نسبتا خلاصه و جمع بندي شده تهيه مي شود و شامل شناسنامه ي عمليات، اوضاع سياسي و نظامي در آستانه عمليات، طرح ريزي و اجراي عمليات، و نتايج و بازتاب هاي آن مي باشد.

اين كتاب با كوشش مهدي خداوردي خان با استفاده از اسناد نظامي منتشر نشده ي مركز، منابع سياسي و كتاب هاي منتشر شده ي مركز مطالعات از جمله كتاب «جنگ بازيابي ثبات» نوشته محمد دروديان تهيه شده است. نظارت كتاب به عهده حميدرضا فراهاني بوده و ويرايش و آماده سازي آن را مهدي انصاري انجام داده است و بيژن اردوئي آن را حروفچيني كرده است.

اميد است اين كوشش ناچيز مورد رضاي حضرت حق جل و علا و موجب اداي گوشه اي از حق شهيدان، جانبازان و رزمندگان اين نبرد عظيم و مقتدايشان حضرت امام خميني شود و مورد استفاده ي جويندگان حقايق اين واقعه بزرگ قرار گيرد.

مركز مطالعات و تحقيقات جنگ

1382

[صفحه 9]

شناسنامه عمليات

نام عمليات: طريق القدس

رمز: يا حسين (ع) فرماندهي

منطقه: دشت آزادگان

زمان: 8 تا 15 / 9 / 1360

نوع عمليات: گسترده

هدفهاي عمليات: آزادسازي شهر بستان و 70 روستاي منطقه، رسيدن به مرز

در منطقه شيب و هورالعظيم، قطع ارتباط قواي دشمن مستقر در شمال و جنوب منطقه، انهدام قواي دشمن.

فرماندهي: مشترك (سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و ارتش جمهوري اسلامي).

سازمان عمل كننده: مشترك (سپاه و ارتش)

استعداد نيروهاي خودي: 28 گردان پياده، 7 گردان زرهي، 8 گردان مكانيزه.

استعداد نيروهاي دشمن: 24 گردان پياده، 13 گردان زرهي، 7 گردان مكانيزه، 13 گردان كماندو، 4 گردان گارد.

شهيدان عمليات: تعداد 674 تن از پاسداران و بسيجيان، 125 تن از ارتشيان.

نتايج عمليات: دستيابي به همه ي هدف هاي عمليات.

تلفات عراق: حدود 3500 تن كشته، 5000 تن زخمي، 546 نفر اسير.

خسارات عراق: انهدام 13 فروند هواپيما و 4 فروند هلي كوپتر، 170 دستگاه تانك و نفربر، 200 دستگاه خودرو.

غنائم: 150 دستگاه تانك و نفربر، 19 قبضه توپ، 120 دستگاه ماشين آلات مهندسي و 250 خودرو، 30 قبضه سلاح ضدهوايي.

[صفحه 11]

مروري بر اوضاع سياسي و نظامي تا عمليات طريق القدس

تدوين استراتژي آزادسازي

در پي موفقيت عمليات ثامن الائمه (ع) - كه در آغاز سال دوم جنگ اجرا شد و مهم ترين تحول نظامي جنگ تا آن زمان بود - زمينه تدوين استراتژي جنگ با هدف آزادسازي مناطق اشغالي فراهم شد. در اين حال، تحولات سياسي كه بر روند تحولات نظامي اثر داشت، خود نيز از اين تحولات متأثر بود. آثار تحولات سياسي - نظامي به تدريج در حوزه نظامي نمايان شد؛ از يك سو، با افزايش حضور نيروهاي مردمي، سپاه تلاش هاي جديدي را براي گسترش سازمان رزم انجام داد و از سوي ديگر، فرماندهان ارتش و سپاه استراتژي آزادسازي مناطق اشغالي را طرح ريزي كردند. به اين ترتيب، به گفته فرمانده كل سپاه پاسداران:

«دو كار اساسي انجام شد: يكي در عمليات و يكي در سازمان دهي. در عمليات، طرح ريزي سلسله وار صورت گرفت، يعني

در حقيقت استراتژي نظامي شكل گرفت. در سازمان دهي، سپاه رفت به دنبال اينكه يك سازمان رزم براي خودش فراهم كند. اين دو از اولين تحولات پس از عمليات ثامن الائمه (ع) است.» [1] .

در تدوين استراتژي جديد جنگ، دو تجربه ارزشمند كه فراروي نيروهاي سپاه قرار گرفته بود، نقش داشت: نخست، تشكيل ستاد عمليات جنوب و طرح ريزي عمليات هاي محدود؛ و دوم، تجربه ي طرح ريزي عمليات ثامن الائمه (ع) و تلاش براي تصويب آن در

[صفحه 12]

شوراي عالي دفاع و سپس هماهنگي با برادران ارتش و اجراي آن با تركيب مشترك بود.

در تدوين اين استراتژي، براي طرح ريزي در مرحله جديد، دو اصل در نظر گرفته شد: اول اينكه عمليات ها مسلسل وار و پشت سر هم انجام شود و وقفه آن كوتاه باشد. دوم، در هر عملياتي كه صورت مي گيرد دو تا سه برابر عمليات قبلي توان رزمي وارد صحنه شود [2] .

اهداف مورد نظر در استراتژي جديد كه بر پايه تركيب و هماهنگي ارتش و سپاه تدوين شده بود، [3] عبارت بودند از:

الف) انهدام نيرو و امكانات ارتش عراق براي كاهش توان نظامي دشمن.

ب) آزادسازي نيروهاي خودي از خطوط پدافندي و تمركز قوا براي اجراي عمليات در ساير مناطق اشغالي.

ج) آمادگي براي حمله نهايي و تعيين كننده به دشمن.

بر اساس اصول و اهداف مذكور، قرار شد 12 طرح تحت عنوان طرح هاي كربلاي 1 تا 12 [4] تهيه و براي تصويب نهايي به شوراي عالي دفاع ارائه شود [5] كه تنها 6 طرح آن آماده شد. در واقع، كليه تحركاتي كه پس از اين زمان انجام گرفت، در چارچوب استراتژي جديد و بر پايه طرح هاي ارائه شده بود.

طرح كربلاي 1، اولين

طرح از استراتژي جديد جنگ بود كه با نام عمليات طريق القدس و با تلاش و همكاري سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي ايران به اجرا درآمد. در اين كتاب قبل از پرداختن

[صفحه 13]

به طراحي و اجراي عمليات طريق القدس، ابتدا نگاهي به ديدگاه محافل سياسي و خبري درباره ي اوضاع ايران در آستانه عمليات، مي شود؛ سپس سابقه نظامي اين منطقه عملياتي، عمليات رزمندگان در اين منطقه و آثار آن، علت انتخاب اين منطقه براي عمليات و وضعيت دشمن و اقدامات خودي قبل از عمليات بررسي مي شود. پس از بيان طراحي عمليات و شرح آن، در زير عنوان ارزيابي عمليات، عوامل اصلي موفقيت عمليات بررسي مي گردد و در پايان نيز بازتاب اين عمليات در محافل سياسي و خبري مرور مي شود.

ديدگاه محافل سياسي و خبري درباره ي وضعيت ايران پس از عمليات ثامن الائمه

بررسي اظهار نظرها، گزارش ها و تحليل هاي خبري رسانه هاي جهان و شخصيت هاي سياسي دنيا بعد از پيروزي عمليات ثامن الائمه (ع)، نشان دهنده ي وضعيتي دوگانه از ايران در بيان آنها است. رسانه هاي غربي به موازات پخش اخبار اقدامات گروه هاي ضدانقلاب براي جلوگيري از ثبات و بحراني جلوه دادن اوضاع داخلي، خبر پيروزي نظامي رزمندگان را به صورت كمرنگ منتشر كردند. نحوه انعكاس اخبار جنگ چنان بود كه گويي پيروزي هاي ايران تأثيري بر سرنوشت از قبل تعيين شده جنگ - يعني شكست ايران - ندارد لذا به رغم اعلام پيروزي نظامي ايران و شكست نظامي عراق در عمليات ثامن الائمه (ع)، اوضاع كلي جنگ را همچنان به عنوان يك بن بست نظامي ارزيابي مي كردند و چنين تبليغ مي كردند كه تنها تحولات سياسي كه به جابه جايي قدرت در دو كشور و بويژه در ايران منجر شود، مي تواند جنگ را از اين بن بست رهايي

بخشد. به بيان ديگر، گرچه شكسته شدن حصر آبادان با وجود ناباوري هاي اوليه مورد پذيرش محافل سياسي و نظامي دنيا قرار گرفت، اما به نظر كارشناسان نظامي و متحدان عراق اين پيروزي به اين معنا نبود كه روند جديدي در جنگ آغاز شده و اوضاع به سود ايران تغيير كرده باشد.

[صفحه 14]

در چنين وضعيتي رسانه ها و محافل سياسي - نظامي غرب و متحدان عراق، چند موضوع را سوژه اصلي برنامه هاي خبري و تحليلي خود قرار دادند تا حوادث جبهه هاي جنگ را تحت الشعاع قرار دهند:

1 (شايعه انحلال ارتش و اعدام ارتشيان، ايجاد بدبيني بين سپاه و ارتش: راديوهاي گروه هاي ضدانقلاب، بويژه سلطنت طلبان، بيشتر در اين زمينه به دروغ پردازي اقدام كردند تا نيروهاي ارتش را به نظام جمهوري اسلامي بدبين كرده و از همكاري آنها با سپاه بكاهند. راديو ايران، ارگان سلطنت طلبان در اين باره گفت: «رژيم جمهوري اسلامي درصدد اجراي يكي از خائنانه ترين طرح ها در طول حيات خود است، زيرا اكنون آماده مي شود كه به زودي انحلال ارتش را اعلام و با خلع سلاح نيروهاي سه گانه مسلح قانوني، سپاه پاسداران را به صورت تنها نيروي مسلح كشور درآورد. به همين منظور طرحي سري تهيه و به مجلس شورا تسليم شده كه به صورت بسيار محرمانه مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد. بر اساس اين طرح قرار است به محض تهيه مقدمات و ايجاد آمادگي لازم، يك موافقتنامه صلح با عراق منعقد گردد و به جنگ خاتمه داده شود. سپس بلافاصله و در مدت كوتاهي همه ارتشيان مرخص شوند و جايشان به افراد سپاه پاسداران داده شود.» [16] .

همچنين انتشار اخبار كذب درباره اعدام

نيروهاي ارتش به ويژه خلبانان، اقدام ديگري براي ايجاد كينه و ستيزه جويي بين نيروهاي مسلح و سست كردن روحيه نيروهاي متعهد ارتش بود. از جمله اين نوع تلاش ها، يكي از گزارش هاي خبرگزاري رويتر است كه در آن آمده است: «عده اي از خلبانان به خاطر اتهام مخالفت با رژيم و سرپيچي از دستورات، به جوخه هاي اعدام كشانده شده اند. اين در حالي است كه منازل افسران و درجه داران بازنشسته ارتش در روزهاي اخير مورد هجوم و حمله پاسداران قرار گرفته است.» [12] .

2 (ناتواني دولت ايران در اداره حكومت و احتمال وقوع كودتا، محور ديگر تبليغات رسانه هاي غربي بود تا وانمود كنند كه حيات سياسي جمهوري اسلامي به پايان راه نزديك شده است. از جمله نشريه

[صفحه 15]

آلماني فرانكفورترالگمانيه نوشت: «ايران كشوري كه يكي از با ثبات ترين كشورهاي جهان بوده و كشورهاي جهان براي داشتن مناسبات با آن به رقابت با يكديگر دست مي زدند، اكنون به لبه پرتگاه نزديك شده، زيرا خواست مسئولين حكومتي، يعني انهدام فرهنگ و اقتصاد و ثبات اجتماعي، مي رود تا به صورت وضعي دردناك جلوه كند.» [13] يكي از نشريات وابسته به گروه هاي ضدانقلاب نيز آرزو مي كند كه: «در آينده يك دولت مركزي قوي مانند دولت شاه فقيد حتما روي كار خواهد آمد و به وضع ايران سر و سامان خواهد داد.» [14] همچنين برخي نشريات به نقل از بروس لينگن كاردار سفارت سابق امريكا در تهران نوشتند كه:

«يك رژيم جديد احتمالا به رهبري يك شخص ناشناس كه در داخل ايران از پشتيباني ارتش برخوردار است، روي كار خواهد آمد. اين رژيم جديد شديدا تمايلات ملي و اسلامي داشته و غير متعهد خواهد

بود.» [15] .

در همين حال نشريه كويت تايمز در تحليلي از جنگ نوشت: «حكام ايران به خاطر مشغول نگهداشتن ارتش در جبهه ها و در نتيجه حصول اطمينان از اينكه كودتايي احتمالي عليه آنها روي نخواهد داد به ادامه شرايط جنگي علاقه مند هستند.» [16] .

3 (نقض حقوق بشر موضوع تبليغاتي ديگري بود كه غرب با انتشار اخبار دروغ درصدد خدشه دار كردن وجهه نظام جمهوري اسلامي در افكار عمومي جهان بود. به عنوان نمونه، وزير دادگستري آلمان در مصاحبه اي گفت: «از اعدام كودكان و اينكه پدران و مادران مجبورند تا فرزندان خود را به مقامات امنيتي معرفي كنند، بسيار رنج مي برد.» [12] اين در حالي است كه رسانه ها و تحليل گران غربي با ناديده گرفتن اقدامات تروريستي گروه هاي ضدانقلاب، به ويژه سازمان مجاهدين خلق (منافقين)، ضمن حمايت از اقدامات تروريستي آنها، تلاش هاي بازدارنده نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي را براي برقراري امنيت نكوهش كرده و نظام جمهوري اسلامي را به ايجاد

[صفحه 16]

اختناق و سلب آزادي محكوم مي كنند. در اين خصوص راديو آلمان با لحني دلسوزانه ادعا مي كند كه دولت اسلامي ايران به جهان تصويري مخدوش و وحشتناك از دين جهاني اسلام ارائه مي كند. [13] .

همچنين خبرگزاري آسوشيتدپرس، راديو لندن و روزنامه فرانس سوار در اقدامي همسو ادعا كردند كه در ايران مخالفين به طور بي رويه اعدام و اقليت هاي مذهبي آزار و اذيت مي شوند و اين ادعاهاي خود را به عنوان مصاديق نقض حقوق بشر اعلام كردند. [14] .

4 (صلح طلبي عراق و جنگ افروزي ايران، محور ديگر تبليغات رسانه هاي خارجي بود كه پس از ناكامي عراق در تحقق اهداف خود از حمله به ايران، به طور مستمر ادامه داشت و در

حالي كه حدود 15000 كيلومترمربع از خاك ايران در اشغال ارتش عراق بود، از رژيم عراق به عنوان حكومت خواهان صلح ياد مي شد و متقابلا ايران را به دليل ايستادگي براي احقاق حقوق تضييع شده اش و مقاومت براي دفع تجاوز، كشوري جنگ افروز قلمداد مي كردند.

5 (ادعاي توسعه طلبي جمهوري اسلامي ايران: اين تبليغات رواني رسانه هاي خارجي كه از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي براي ترساندن حكام منطقه شروع شده بود و به مناسبت هاي مختلف تشديد مي شد، در اين زمان كه ترور انور سادات در مصر به وقوع پيوسته بود، گسترده تر شد و با اتهام زدن به ايران مبني بر همكاري با تروريست ها در قتل سادات، تبليغات تازه اي شروع شد. در اين باره حسني مبارك رئيس جمهور مصر در مصاحبه با روزنامه الاهرام اعلام كرد كه سازمان تروريستي مسئول قتل انور سادات، درصدد تحقق بخشيدن به انقلابي شبيه انقلاب خميني در مصر بود. حسني مبارك در اين مصاحبه بارها كلمه خميني را به كار برد تا به اين وسيله عمليات نظاميان حكومتي مصر را به عنوان عمليات هدايت شده از طرف ايران وانمود كند. او بدون ذكر نام كشوري، افزود مدركي در دست است كه تروريست ها از لحاظ مالي از خارج تأمين شده اند. [15] .

راديو كلن آلمان نيز در تفسيري گفت:«رژيم مذهبي ايران مايل به

[صفحه 17]

توسعه طلبي در منطقه است. ولي دليل اصلي كه چرا كشورهاي نفت خيز خليج فارس رژيم مذهبي ايران را قبول ندارند بايد مورد جست و جو قرار گيرد. آنها با وجود آنكه خود كشورهاي اسلامي هستند ولي به انقلاب افراطيون و بنيادگرايان ايران به چشم يك حالت و يا جريان فوق العاده نگاه مي كنند.» [16] .

6

(شايعه همكاري ايران با اسرائيل و خريد سلاح از آن، خبرپراكني درباره كاهش روابط اقتصادي ژاپن با ايران به دليل بمباران مجتمع پتروشيمي ايران و ژاپن به وسيله هواپيماهاي عراقي و عدم تمايل به كار متخصصان صنعتي ژاپن به سبب ناامني جاني، ادعاي گسترش جو نارضايتي در جامعه به ويژه ميان قشر كارگر، وجود جنگ قدرت ميان تفكر انقلابي و ميانه رو در حاكميت، گسترش دامنه اختلاف داخلي ميان احزاب، وجود نابساماني هاي اقتصادي در سطح كلان و خرد، از ديگر موضوعات خبري رسانه ها و محافل سياسي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران بود كه در فاصله دو عمليات ثامن الائمه و طريق القدس به آن پرداخته مي شد و اين در حالي است كه در همين مقطع زماني هيچ گزارش مهمي كه دال بر ضعف هاي نظامي عراق در برابر توانايي ها و مقاومت رزمندگان ايراني و يا وجود بسياري از نابساماني هاي اقتصادي در عراق باشد، به چشم نمي خورد.

هجوم ارتش عراق به منطقه دشت آزادگان

هجوم گسترده عراق به استان خوزستان (از موسيان تا خرمشهر) در يك جبهه عريض و تقريبا پيوسته و با نيرويي در حدود 7 لشكر زرهي و مكانيزه صورت گرفت كه با توجه به وضعيت زمين و ارزش هاي استراتژيكي و تاكتيكي آن سه منطقه عملياتي متمايز و مشخص در اين استان به وجود آورد كه از شمال به جنوب عبارت بود از:

1- منطقه عمومي غرب دزفول و شوش و معبر مواصلاتي مهم و استراتژيك انديمشك كه گلوگاه حياتي خوزستان به شمار مي آيد.

2- منطقه دشت آزادگان كه شهرهاي حميديه، سوسنگرد، بستان و

[صفحه 18]

ده ها روستاي بزرگ و مناطق حاصلخيز و وسيع كشاورزي در آن قرار دارد.

3- منطقه جنوب غربي اهواز تا اروندرود شامل شهرهاي مهم

اهواز، خرمشهر، آبادان و ديگر نقاط اين منطقه كه داراي اهميت استراتژيك است.

هر يك از مناطق سه گانه فوق، براي نيروهاي جمهوري اسلامي هدف هاي مهم عملياتي جهت بيرون راندن نيروهاي متجاوز عراقي بودند. اين مناطق از نظر وسعت، هدف استعداد و گسترش نيروهاي دشمن، وضعيت متفاوتي داشتند.

واحدهاي رزمي ارتش عراق كه در پي اهداف تاكتيكي و استراتژيكي خود تمام مناطق غربي استان خوزستان را از شمال تا جنوب و در عمق زياد هدف هجوم قرار دادند، در بخش مياني اين جبهه در پي تحقق اهداف زير بودند:

1- ايجاد خط پيوسته اي در سراسر نقاط مورد هجوم، طوري كه تأمين و پدافند آن با حداقل توان ميسر باشد.

2- تهديد اهواز (مركز خوزستان) از سمت غرب و از محور بستان - سوسنگرد - اهواز يا حميديه - اهواز.

3- تصرف شهرهاي عرب زبان بستان، سوسنگرد و حميديه و مناطق پرارزش و حاصلخيز دشت آزادگان.

4- دور نگاه داشتن عماره عراق از دسترس نيروهاي نظامي ايران.

ارتش عراق براي تصرف اهواز و نهايتا اشغال خوزستان مي بايست دشت آزادگان را پشت سر مي گذاشت و با تصرف سوسنگرد و منطقه جنوب هويزه، اهواز را از غرب و جنوب مورد تهديد قرار مي داد. در چنين وضعيتي، جاده بستان - سوسنگرد - اهواز بهترين مسير تداركات رساني به نيروهاي اشغالگر بود. وسعت منطقه ايجاب مي كرد كه دشمن توان قابل توجهي وارد عمل كند. هر چند عراقي ها به لحاظ پيش فرض هاي غلط خود مبني بر استقبال مردم بومي از اقدام تجاوزكارانه آنها، نمي پنداشتند با مشكل چنداني روبرو شوند.

[صفحه 19]

همچنين وجود هورالهويزه عملا قواي تجاوزگر را تجزيه مي كرد. بدين سبب لشكر 9 زرهي ارتش عراق - كه مأموريت

اشغال دشت آزادگان و محاصره اهواز از سمت غرب را عهده دار بود - مجبور شد با دو فرماندهي مستقل، از دو محور كاملا مجزا به اين منطقه هجوم بياورد:

محور اول: تنگه چزابه - بستان - سوسنگرد

جاده چزابه - بستان - سوسنگرد از نظر نظامي محوري مهم به حساب مي آيد. در عين حال وجود رود كرخه كه اين محور را به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم كرده است نيز اهميت بسياري دارد، زيرا بخش شمالي باز و قابل گسترش است؛ اما به جهت رملي بودن بسياري از زمين هاي آن، وضعيتي دشوار را بر نيروهاي نظامي تحميل مي كند. در جنوب كرخه نيز وجود رودخانه هاي فرعي نسبتا عريض سبب تجزيه نيروهاي نظامي مي شود. ضمن آنكه اشغال قطعي و مطمئن سوسنگرد مستلزم در اختيار داشتن هر دو زمين مي باشد كه اين مهم نيز با عبور از كرخه ميسر خواهد شد.

محور دوم: طلاييه - جفير - كرخه كور

اين منطقه دشت وسيعي است كه از غرب به هورالهويزه، از شرق به رود كارون و از شمال به رود كرخه محدود مي شود. اگر چه اين منطقه به دليل فقدان هرگونه عارضه طبيعي براي حركت و مانور قواي زرهي بسيار مناسب مي باشد، ليكن هورالهويزه، كرخه كور و كارون سه مانع بزرگ است كه ميزان پيشروي نيروهاي مهاجم را محدود مي كند. [17] .

در چهارمين روز جنگ، دشمن حركت خود را از محور دوم (طلاييه به سمت جفير و از كوشك به سمت پادگان حميد) آغاز كرد و قسمتي از جاده اهواز - خرمشهر را مسدود كرد. در محور چزابه نيز نيروهاي عراقي به سوي بستان پيشروي كردند و با شكستن مقاومت مدافعان اندك

آن به كمك عناصر ضدانقلاب، به اين شهر نفوذ كردند.

تلاش مدافعان بستان و تخريب پل بستان در پنجمين روز

[صفحه 20]

جنگ (4 / 7 / 1359) نتوانست از پيشروي نيروهاي دشمن جلوگيري كند و به اين ترتيب بستان اشغال شد و نيروهاي عراقي سپس به سوي تپه هاي الله اكبر و پل سابله پيش آمدند.

عمليات هاي رزمندگان در منطقه قبل از نبرد طريق القدس

پس از هجوم سراسري ارتش عراق و پيشروي يگان هايي از آن در منطقه دشت آزادگان تا آغاز عمليات طريق القدس كه چهارده ماه طول كشيد، نيروهاي خودي عمليات متعددي را با هدف هاي مختلف از جمله عقب راندن، انهدام نيرو و فرسايش دشمن، دستيابي به زمين هاي مناسب پدافندي، ايجاد شكاف در جبهه پيوسته دشمن و خارج شدن از حالت تدافعي، در منطقه اجرا كردند كه علاوه بر نيل به هدف هاي تعيين شده يا بخشي از آن، تجاربي كسب كردند كه زمينه ساز عمليات بزرگ طريق القدس بود. مهم ترين اين عمليات ها عبارتند از:

1- عمليات «غيور اصلي»، در اين عمليات 28 تن از پاسداران سپاه اهواز در بامداد 9 / 7 / 1359 در جاده حميديه - سوسنگرد به قواي زرهي دشمن كه به سوي اهواز پيش مي آمدند، يورش بردند و دشمن را درهم كوبيدند و سپس با كمك نيروهايي از لشكر 92 و هوانيروز، دشمن را تا نزديك مرز تعقيب و سوسنگرد و بستان را آزاد كردند.

2- عمليات 2 گردان از لشكر 92 ارتش، 2 گردان از سپاه پاسداران و 1 گردان از ستاد جنگ هاي نامنظم در تاريخ 26 / 8 / 1359 كه با هدف درهم شكستن محاصره سوسنگرد با موفقيت به اجرا درآمد.

3- عمليات نصر كه با تلاش لشكر 16 زرهي ارتش و همكاري

2 گردان از سپاه در تاريخ 15 / 10 / 1359، در مرحله اول با هدف پاكسازي شمال كرخه كور و پيشروي به سوي پادگان حميد و تصرف آن به اجرا درآمد، كه به رغم موفقيت روز اول نبرد و انهدام يك تيپ مكانيزه دشمن، در ادامه با پاتك هاي سنگين نيروهاي عراقي مواجه شد و موفقيتي در پي نداشت.

4- عمليات امام علي در تاريخ 31 / 2 / 1360 با هدف آزادسازي

[صفحه 21]

ارتفاعات الله اكبر در شمال كرخه، آزادسازي بستان و ايجاد شكاف در خطوط دشمن، با تلاش مشترك ارتش، سپاه و ستاد جنگ هاي نامنظم اجرا شد. در اين عمليات بخشي از مناطق اشغالي آزاد شد و قسمتي از قواي دشمن منهدم گرديد، اما پيشروي به سوي بستان به علت كمبود نيرو ميسر نشد.

5- عمليات شهيد چمران را تيپ 3 زرهي لشكر 16 ارتش با كمك مؤثر نيروهاي ستاد جنگ هاي نامنظم و سپاه پاسداران در روز 5 / 5 / 1360 در دو محور طراح و حمودي سعدون انجام دادند كه طي چهار مرحله عمليات موفق گرديدند نيروهاي متجاوز عراقي را از پشت طراح تا پشت رودخانه كرخه كور عقب رانده و بخشي از قواي دشمن را منهدم نمايند.

6- در تاريخ 11 / 6 / 1360 با هدف آزادسازي غرب سوسنگرد و شهر بستان، با تلاش مشترك لشكرهاي 16 و 92 زرهي ارتش و دو گردان از سپاه و ستاد جنگ هاي نامنظم، عملياتي در دو محور اجرا شد. در مراحل اوليه رزمندگان ابتكار عمل را به دست گرفته و موفق به انهدام نيرو و تجهيزات بسياري از دشمن شدند و پس از مقداري پيشروي

با مقاومت شديد دشمن مواجه شدند، لذا ادامه پيشروي به سوي بستان ميسر نشد.

تأثير عمليات هاي خودي بر شيوه پدافندي عراق

پس از اجراي چند عمليات رزمندگان در منطقه دشت آزادگان، با توجه به اهميت منطقه، ارتش عراق به تحكيم مواضع، ايجاد موانع متعدد و استحكامات به شرح زير اقدام كرد:

الف) شمال كرخه: يگان هاي عراقي در شمال رودخانه كرخه، در غرب ارتفاعات الله اكبر و غرب سوسنگرد و از كناره رودخانه در حوالي دهكده جابر حمدان تا تپه ماهورهاي رملي و غير قابل عبور دامنه ميشداغ كه 6 كيلومتر طول دارد، موانع متعددي ايجاد كردند، از جمله:

- احداث يك خاكريز پيوسته به عرض و ارتفاع 3 متر و ايجاد

[صفحه 22]

سنگرهاي متعدد انفرادي و اجتماعي كه از طريق كانال به هم مرتبط بودند.

- ايجاد ميدان پيوسته از انواع مين ها و تله هاي انفجاري به عرض 300 متر كه جلوي خاكريز و در جناح شمالي تا حوالي بستان (منطقه مواضع توپخانه دشمن) يعني حدود 18 كيلومتر ادامه يافته بود.

- ايجاد موانع با استفاده از رشته هاي سيم خاردار حلقوي، افقي و عمودي بين خاكريز و ميدان مين.

- ايجاد ميدان مين نامنظم و پراكنده در جلوي موانع ذكر شده.

مواضع ارتش عراق در اين منطقه كه از يك سو به رودخانه كرخه و از سوي ديگر به زمين هاي غير قابل عبور رملي متكي بود را يك تيپ پياده، يك تيپ نيروي مخصوص و يك تيپ زرهي و سه گردان توپخانه پدافند مي كردند و 2 تيپ زرهي و مكانيزه نيز در احتياط اين منطقه بودند.

ب) جنوب كرخه: مواضع اصلي پدافندي دشمن در ساحل جنوبي كرخه در امتداد يك خاكريز و با همان ويژگي ها و مشخصات خاكريز منطقه شمالي

و در برخي مناطق مستحكم تر از آن احداث گرديده بود. ابتداي اين خاكريز به كناره يكي از انشعابات كرخه به نام نهر عبيد اتكا داشت كه استفاده از موانع رودخانه پدافند آن را محكم تر مي كرد و بعد به طول حدود 15 كيلومتر رو به جنوب تا رودخانه نيسان امتداد مي يافت و در پشت آن باز هم خاكريزها و مواضع ديگري براي پدافند در عمق سازمان داده شده بود.

مواضع دشمن را در جنوب كرخه حدود 4 تيپ پياده، مكانيزه و زرهي و 4 گردان توپخانه پدافند مي كردند و امكان تقويت سريع آن با دو تيپ زرهي و مكانيزه وجود داشت. بدين ترتيب نيروهاي عراقي در اين منطقه يك موضع پدافندي بسيار مستحكم و دژمانند با بهره گيري از تكنيك و انبوه جنگ افزار و موانع طبيعي به فاصله 20 كيلومتري بستان و به صورت پدافند در عمق سازمان داده بودند و عملا هر گونه

[صفحه 23]

پيشروي را در اين منطقه دشوار به گمان خودشان ناممكن كرده بودند، طوري كه به نظر مي رسيد نيروهاي متجاوز قصد داشتند با اطمينان خاطر سال ها اين مناطق را در اشغال خود نگه دارند.

تأثير عمليات هاي خودي بر آمادگي رزمندگان

هر چند عمليات هاي محدود رزمندگان سبب تحكيم مواضع پدافندي يگان هاي دشمن شد، اما اين عمليات ها نتايج مهمي در جبهه خودي و آمادگي رزمندگان داشت، از جمله:

1- ممانعت از ادامه ي تجاوز و پيشروي بيشتر دشمن در خاك ايران.

2- ايجاد خودباوري بيشتر در ضربه زدن به نيروهاي عراقي.

3- پي بردن به ضعف هاي تاكتيكي دشمن و خودي.

4- شاداب و فعال نگه داشتن روحيه رزمي جبهه ها.

5- افزايش روحيه آمادگي براي اجراي عمليات هاي هجومي.

6- كسب تجربيات جديد در طراحي مانور و تاكتيك هاي رزمي.

7- دستيابي به غنائم

و رفع برخي از كمبودهاي تسليحاتي.

8- انتشار اخبار پيروزي هاي جبهه هاي جنگ و تمايل مشاركت عمومي براي حضور در جبهه.

9- ايجاد ترس و وحشت در جبهه دشمن به دليل اجراي عمليات هاي غافلگيرانه و شبانه رزمندگان.

10- بروز خستگي روحي - رواني در نيروهاي دشمن به سبب آماده باش هاي طولاني.

[صفحه 24]

عمليات طريق القدس (آزادي بستان)

چگونگي انتخاب منطقه نبرد

پس از آزاد شدن منطقه اشغالي شرق كارون در عمليات ثامن الائمه (ع)، در جبهه جنوب سه منطقه در اشغال دشمن باقي مانده بود: غرب كارون و شهر خرمشهر، منطقه بستان و سوسنگرد، و منطقه غرب رودخانه كرخه. اين مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نيروهاي دشمن وضعيت هاي متفاوتي داشتند كه با توجه به توان و امكانات نيروهاي خودي، منطقه سوسنگرد و بستان براي عمليات انتخاب شد. البته در اين زمينه اختلاف نظرهايي وجود داشت. فرمانده وقت نيروي زميني ارتش با تأكيد بر اينكه دشمن در غرب رودخانه كرخه حضور دارد و مي تواند جاده اهواز - انديمشك را تهديد كند و از سوي ديگر، در جناح شمالي منطقه عملياتي استقرار يافته و در صورت هر نوع پيشروي در اين منطقه، جناح راست نيروهاي خودي در شمال و عقبه آن تهديد خواهد شد، با اجراي عمليات در اين منطقه مخالف بود، براي همين پيشنهاد مي كرد كه عمليات در منطقه غرب رودخانه كرخه انجام شود.

در مقابل، بر پايه ضرورت توازن توانايي و مقدورات خودي با وضعيت منطقه از نظر وسعت و ميزان نيروهاي دشمن، برخي ديگر از فرماندهان جنگ بر اجراي عمليات در منطقه بستان و سوسنگرد اصرار مي كردند. همچنين، آنها در پاسخ به استدلال مخالفان اجراي عمليات در اين منطقه، بر چند موضوع تأكيد داشتند؛ از

جمله اينكه

[صفحه 25]

دشمن انگيزه و تمايلي براي آفند ندارد و در عين حال قادر به عبور از رودخانه كرخه و بستن جاده اهواز - انديمشك نيست و اگر چنين بود، بي گمان پيش از اين اقدام مي كرد. همچنين گفته مي شد كه با توجه به روحيه ضعيف نيروهاي دشمن و فرماندهي متزلزل آنها، عراق قادر به پاتك مؤثر براي تهديد جناح راست عمليات و يا عقبه نيروهاي عمل كننده نمي باشد، زيرا لازمه اين امر خروج از مواضع پدافندي و تحمل تلفات است كه دشمن آمادگي پذيرش آن را ندارد. بر همين اساس، پيش بيني مي شد، دشمن در اين منطقه، سرسختانه در مواضع فعلي پدافند كند. [18] .

در پي تغيير فرمانده نيروي زميني ارتش و مباحث طرح شده به هنگام انتخاب منطقه، عمليات آفندي در منطقه بستان و سوسنگرد در تقدم يكم قرار گرفت. دلايل اين تقدم، ويژگي ها و امتيازات عمليات در اين منطقه نسبت به ساير مناطق بود. دلايلي مانند:

1- با توجه به توان نيروهاي خودي، اين منطقه نسبت به دو منطقه ديگر، دست يافتني تر بود.

2- نزديكي بستان به مرزهاي بين المللي و تأمين مرز به عنوان يك هدف مهم قابل دسترس بود و از نظر سياسي نيز بازتاب گسترده اي داشت.

3- تصرف بستان، پيوستگي خطوط دشمن از مهران تا خرمشهر را از هم مي گسست و امكان پشتيباني متقابل شمال و جنوب بستان را از دشمن سلب مي كرد.

4- تهديد اهواز از محور سوسنگرد - بستان منتفي مي شد [19] .

بدين ترتيب، بر پايه ويژگي هاي مثبتي كه منطقه عملياتي بستان و سوسنگرد داشت، اين منطقه براي اجراي عمليات انتخاب و آماده سازي آن آغاز شد.

موقعيت منطقه

منطقه عمومي عمليات در شمال غربي اهواز

واقع شده و داراي زمين هاي مرتفع، پست و هموار مي باشد كه از شمال به ارتفاعات

[صفحه 26]

الله اكبر، ميشداغ و تپه هاي رملي، در جنوب به رودخانه نيسان و هويزه، در غرب از يك سو به دغاغله و رودخانه نيسان و از سوي ديگر، به رودخانه سابله و نهر عبيد و روستاي صالح حسن و از آن جا به سمت تپه هاي رملي در شمال امتداد مي يابد و از شرق به هورالهويزه و تنگه ي چزابه و مرزهاي بين المللي محدود مي شود.

زمين منطقه در شمال، رملي و از جنس ماسه هاي بادي است. سمت بيشتر ارتفاعات منطقه، از شمال غربي به جنوب شرقي و شيب زمين در مكان هاي مختلف، متفاوت است. رودخانه هاي اين منطقه شامل رودخانه كرخه با عرض تقريبي 25 تا 40 متر و عمق 5 / 1 تا 2 متر است كه عبور از آن بدون استفاده از پل هاي موجود، غير ممكن مي باشد. رودخانه كرخه كور در حميديه كه از رودخانه كرخه منشعب شده و تغيير مسير مي دهد. نهر سابله شاخه جدا شده از كرخه و نهر نيسان شاخه اصلي، جدا شده از كرخه كه ابتدا به نام مالكيه وارد سوسنگرد شده و از آن جا به بعد نهر نيسان ناميده مي شود.

عوارض مصنوعي منطقه به اين شرح بود: جاده آسفالته سوسنگرد - پل سابله - بستان؛ جاده معروف به تعاون كه دشمن ساخته بود و از حد فاصل بستان - سابله به پل نيسان و به سمت جفير امتداد داشت؛ ميدان هاي مين و مواضع احداثي دشمن. آبادي هاي اين منطقه شامل دهلاويه، برديه، دغاغله، سابله، چزابه و ديگر روستاها مي باشد [20] .

وضعيت و استعداد دشمن

ارتش عراق پس از ناكامي در تصرف سوسنگرد

و پيشروي به سمت اهواز، در خارج از شهر و غرب سوسنگرد مواضع پدافندي خود را با استفاده از موانع طبيعي و مصنوعي در محور جابر حمدان در شمال رودخانه كرخه و محورهاي دهلاويه، سويداني و هويزه در جنوب كرخه به گونه اي مناسب تحكيم و تثبيت كرد.

ارتش عراق پس از عمليات ثامن الائمه (ع) و تحمل ضربه مهلك ناشي از آن، تمام توان خود را براي شناسايي تحركات و مقاصد نيروهاي

[صفحه 27]

خودي بسيج كرد و تا 60 درصد موفق به كشف اين اطلاعات شد. اما به دليل نقص اطلاعات، همچنان در ترديد به سر مي برد و در تجزيه و تحليل خود به اين نتيجه رسيده بود كه يكي از راه كارهاي احتمالي نيروهاي خودي و تمركز «تلاش اصلي» براي عمليات، در محور غرب سوسنگرد، عبور از پل سابله به سمت بستان و نيز «تلاش پشتيباني»، از شمال كرخه و محور الله اكبر، جنوب ارتفاعات رملي به سمت غرب و تنگه چزابه مي باشد. [21] دشمن براي مقابله با اين راه كارها، تركيب و شكل استقرار نيروهاي خود را با استفاده از موانع موجود آرايش داد. ارتش عراق كه براي پشتيباني و تقويت نيروهاي خود به پل هاي روي رودخانه هاي كرخه و سابله و جاده هاي شمالي - جنوبي متكي بود، حفاظت و حمايت از پل ها را تشديد كرد. در عين حال، عوارض رودخانه هاي منطقه تحرك فوق العاده و پشتيباني سريع را براي دشمن غير ممكن كرده بود.

نيروهاي دشمن در شمال كرخه شامل تيپ 26 زرهي از لشكر 5، تيپ 93 پياده از لشكر 4 پياده كوهستاني، گردان 1 پياده از تيپ 23، تيپ 31 و 32 نيروي مخصوص و نيروهاي جيش الشعبي

بود.

نيروهاي دشمن در جنوب كرخه شامل تيپ هاي 25 مكانيزه و 30،16 و 96 زرهي از لشكر 6 زرهي، تيپ 48 پياده از لشكر 11 پياده، تيپ 12 زرهي از لشكر 3 زرهي، يك گردان از تيپ 32 نيروي مخصوص، گردان 20 دفاع الواجبات، نيروهاي كماندويي لشكر 7 پياده و نيروهاي جيش الشعبي بود. [22]

دشمن پس از آگاهي از سمت تك رزمندگان اقدامات زير را انجام داد:

1- جابه جايي تيپ 30 زرهي با تيپ 35.

2- تقويت منطقه غرب سوسنگرد با تيپ 30 نيروي مخصوص.

3- تمركز تيپ 31 نيروي مخصوص و گروه هاي كماندو در شمال كرخه، تنگه ي چزابه و پل هاي كرخه.

4- ايجاد تمركز در گردان هاي تيپ 12 در شمال كرخه و تنگه چزابه به عنوان نيروي احتياط و پاتك.

[صفحه 28]

5- ايجاد تمركز در تيپ 48 پياده و تيپ 93 در مثلث فنيخي و شمال كرخه.

6- ايجاد تمركز در گردان هاي تيپ 26 شمال كرخه به ويژه خطوط دوم.

7- تقويت خطوط دفاعي غرب سوسنگرد با تيپ 30 زرهي، گردان هاي طارق و المثني.

8- انتقال تيپ 10 زرهي به حوالي قرارگاه لشكر 6 زرهي به عنوان احتياط آن لشكر براي اجراي تك در منطقه غرب سوسنگرد.

9- تمركز در ذخيره مهمات توپخانه، تانك، سلاح هاي ضدتانك و سلاح هاي پدافند هوايي و افزايش مهمات خطوط اول.

10- تمركز در تقويت نيروي حمايت از پل ها و تقويت سلاح و مهمات مربوط به آن

اقدامات خودي پيش از عمليات

مهم ترين اقدامات نيروهاي خودي در فاصله دو عمليات ثامن الائمه (ع) و طريق القدس، چنين بود:

1- شناسايي خطوط و عمق دشمن؛ مهم ترين شناسايي عمق با هدف انهدام دشمن در شمال غربي رودخانه نيسان شامل منطقه غرب سوسنگرد و حاشيه ي هور و از پشت دشمن در

روستاهاي دفار، نهر كسر، شيخ محمود و تا حوالي بيت نعمه مي شد. براي شناسايي معابر خودي به دشمن و برعكس، شناسايي موانع مصنوعي شامل ميادين مين، خاكريزها و ساير تأسيسات و نيز شناسايي و ثبت تحركات و استعداد پشتيباني دشمن اعم از هوايي، هوانيروز توپخانه و پدافند هوايي اقداماتي انجام گرفت. همچنين، منطقه شمال كرخه در حد فاصل جناح دشمن و ارتفاعات ميشداغ در منطقه رملي نيز شناسايي شد كه اطلاعات آن بسيار حائز اهميت بود و منجر به طرح ريزي عمليات به صورت احاطه اي شد و جاده معروف روي منطقه رملي نيز بر اساس همين اطلاعات و برابر نياز عمليات احداث

[صفحه 29]

شد و بدين ترتيب، امكان دسترسي نيروهاي خودي در خيز اول به عقبه دشمن در تنگه چزابه فراهم شد.

2- سازمان دهي نيروهاي مردمي به كوشش و تدبير سپاه پاسداران، به گونه اي كه در محاسبات عمليات، استعداد و توان سپاه به عنوان يكي از عوامل تعيين كننده در آغاز عمليات و كسب موفقيت مورد تأكيد قرار گرفت.

3- طرح ريزي عمليات بر پايه شناسايي از منطقه و توان موجود نيروهاي خودي و انجام دادن برخي جابه جايي ها و تقويت منطقه كه با ظرافت و دقت خاصي انجام گرفت.

4- نزديك كردن خطوط خودي به دشمن با ايجاد خاكريزهاي كوتاه.

5- اجراي طرح آب براي محدود كردن خطوط پدافندي و آزاد كردن نيرو.

6- احداث جاده اي به طول 15 تا 20 كيلومتر در زمين هاي رملي شمال منطقه عملياتي به كوشش برادران جهاد سازندگي.

در پي شهادت برخي از فرماندهان ارتش و سپاه پس از عمليات ثامن الائمه (ع)، انتصاب هاي جديد موجب تغييراتي در مديريت جنگ شد كه در گسترش و تعميق همكاري سپاه و

ارتش نقش بسزايي داشت.

هوشياري دشمن و اقدامات دفاعي

با افزايش فعاليت رزمندگان در اين منطقه، اداره كل اطلاعات نظامي ارتش عراق اطلاعات زير را كه حاكي از پي بردن به قصد رزمندگان اسلام براي هجوم به منطقه بستان و هويزه بود، براي يگان ها و واحدهاي خود مستقر در منطقه عمومي عمليات ارسال كرد:

1- تجديدنظر در سازمان رزمي و آرايش يگان هاي دشمن و تقويت بعضي از اين يگان ها همراه با گسترش دادن مناطق آب گرفته.

2- افزايش فعاليت هاي گشت زني، جمع آوري اخبار شناسايي هاي مكرر و عكاسي هوايي كه آخرين آن در تاريخ 4 / 9 / 1360 بوده است.

[صفحه 30]

3- نزديك شدن تدريجي به يگان هاي ما و كاهش عمق منطقه بين دو خط تماس و احداث تعدادي خاكريز و بالا بردن ارتفاع بعضي از آنها.

4- كاهش گلوله هاي توپخانه و علامت گذاري زمين براي هماهنگي و تعيين سمت و ثبت تير.

5- تغيير مكان پاسگاه فرماندهي لشكر 16 زرهي به منطقه جلو در ابوحميظه و اقدام يگان هاي اين لشكر براي تهيه طرح هاي تعرضي و اقدامات هماهنگي نظير لغو مرخصي ها و ذخيره كردن مهمات و هماهنگ كردن دستورات مخابراتي.

6- تقويت يگان هاي منطقه با حدود 5000 تن از داوطلبان پاسدار.

7- آشكار شدن پارازيت هاي دشمن در منطقه هويزه و سرپل هاي كرخه كور.

8- درخواست واگذاري ماسك ضدگاز.

9- درخواست تأمين پوشش هوايي در منطقه سوسنگرد.

در واقع اداره اطلاعات ارتش عراق كه با تجزيه و تحليل تحركات رزمندگان، به قصد نيروهاي ايراني براي حمله پي برده و حتي زمان آن را پيش بيني كرده بود، با مشخص كردن هدف هاي تك خودي و چگونگي اجراي احتمالي آن و ارسال آن براي يگان هايش، به آنها چنين هشدار مي دهد:

«ايرانيان تكي تعرضي شديدا فعال در

منطقه بستان تا هويزه طرح ريزي نموده اند كه بيش از 3 تيپ زرهي و يگان هاي پياده و داوطلبان و پاسداران در اجراي آن شركت خواهند نمود.

هدف نزديك دشمن (ايران) عبارت است از رسيدن به جاده تعاون (جاده اي كه شهر بستان را به هويزه متصل مي كند) و به موازات آن دشمن (ايران) در منطقه شمال كرخه با استفاده از يگان هاي لشكر 92 براي فشار به منطقه تيپ 26 زرهي با تقدم هاي زير اقدام مي كند:

1- تك با يك نيروي زرهي در محور بستان پس از عبور از نهر سابله.

[صفحه 31]

2- ادامه تك به طرف آبادي ابوسخيل (7499) و ادامه تك به سمت هور هويزه.

3- پيشروي در امتداد محور هويزه و جفير در صورت انهدام نيروهاي دفاعي ما به صورت كامل.

از فعاليت هاي مذكور چنين استنباط مي شود كه ساعت شروع تك احتمالي دشمن (ايران) زودتر از ساعت 2300 روز 6 / 9 / 1360 نخواهد بود. بنابراين ضروري است كه از ساعت 0001 مورخ 7 / 9 / 1360 يگان ها به مدت 72 ساعت به طور صددرصد آماده باشند.»

با توجه به موارد بالا، ارتش عراق به يگان هاي مستقر در منطقه دستورات زير را ابلاغ كرد:

«ذخيره كردن انواع مهمات و افزايش مهمات خط اول و دوم.

- تقويت مواضع در عمق.

- به جلو كشيدن تانك ها.

- اعزام گشتي و ديده بان.

- استفاده از رزمندگان ارتش خلق كه در يگان ها موجود مي باشند براي حفاظت و كنترل مناطق ثابت و حياتي.» [23] .

[صفحه 32]

طرح عمليات

مأموريت و اهداف

در طرح ريزي مانور عمليات پيش بيني شده بود كه نيروهاي سپاه و ارتش بايد با عمليات آفندي وسيع و انهدام گسترده قواي دشمن در اين منطقه، توان رزمي و ميل جنگ جويي

نيروهاي متجاوز را به شدت كاهش دهند و براي اجراي آفند نهايي جهت بيرون راندن دشمن از سرزمين هاي اشغالي آماده باشند. اهداف اين عمليات عبارت بودند از:

1- قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با تصرف و تأمين تنگه چزابه [24] .

2- انهدام نيروي دشمن بين نهر سابله و نيسان و هورالعظيم.

3- آزادسازي شهر بستان و 70 روستاي ديگر.

4- رسيدن به مرز بين المللي در منطقه شيب و هورالعظيم.

5- آزادسازي منطقه اي به وسعت نزديك به 350 كيلومترمربع [25] .

6- تمركز و صرفه جويي در نيروي پدافندي.

در واقع، لازمه اجراي اين مأموريت، تأمين سه هدف شامل بستان، غرب سوسنگرد تا هور و شمال رودخانه نيسان بود. اين اهداف تأثير متقابل و يكساني بر يكديگر داشتند و تأمين يكي از آنها بدون تأمين دو هدف ديگر و يا حداقل، هدف مجاور، ممكن نبود و نگه داري هدف را بي نهايت مشكل و حتي غير ممكن مي ساخت [26] .

سازمان رزم

نيروهاي شركت كننده از ارتش جمهوري اسلامي در اين عمليات عبارت بودند از:

[صفحه 33]

- تيپ 1 زرهي از لشكر 16 قزوين.

- تيپ 1 از لشكر 77 پياده خراسان.

- تيپ 3 زرهي از لشكر 92 زرهي اهواز.

همچنين سه گردان توپخانه تقويت شده براي كمك مستقيم به تيپ هاي عمل كننده مأمور شده بودند.

نيروهاي شركت كننده از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اين عمليات عبارت بودند از:

- تيپ 1 عاشورا شامل 9 گردان پياده.

- تيپ 2 كربلا شامل 3 گردان پياده.

- تيپ 3 امام حسين (ع) شامل 8 گردان پياده.

- تيپ 4 امام سجاد (ع) شامل 4 گردان پياده.

- تيپ امام حسن (ع) شامل 3 گردان به عنوان احتياط.

در مجموع، استعداد نيروهاي ارتش شامل 6

گردان تانك، 6 گردان مكانيزه و 1 گردان پياده و 30 آتشبار توپخانه بود. استعداد نيروهاي سپاه نيز شامل 27 گردان پياده، 2 گردان مكانيزه، 1 گردان تانك و 2 گردان تقويت شده ي ادوات بود.

در اين طرح بر اساس گزارش قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي، توان رزمي نيروهاي خودي و دشمن چنين مقايسه شده بود:

«از نظر تعداد تانك به نسبت 5 / 2 به يك و از نظر تعداد يگان هاي مكانيزه به نسبت دو به يك بر او برتري داريم و از نظر تعداد نفربر يك به يك مساوي و از نظر يگان هاي پياده ي ما با احتساب سپاه پاسداران، به نسبت چهار به يك بر او برتري داريم. از نظر آتش توپخانه، ما به نسبت 5 / 2 به يك بر او برتري داشته ولي چنانچه محدوديت مهمات همچنان ادامه يابد و مرتفع نگردد، اين نسبت تقليل مي يابد... دشمن با توجه به دارا بودن يك تحرك عالي و احداث جاده در منطقه اشغالي، داراي امكانات يك واكنش سريع و شديد در مقابل ما بوده و نسبت دارا بودن يگان احتياط و تقويت

[صفحه 34]

در سطح تيپ زرهي يا مكانيزه، سه به يك به نفع دشمن برآورد مي شود.» [27] .

اين گزارش عنصر اصلي برتري بر دشمن را حضور سپاه و روحيه تهاجمي اش مي داند:

«تفوق غير قابل انكار ما بر دشمن ميل جنگ جويي و روحيه تهاجمي سپاه پاسداران مي باشد كه به نيروهاي رزمنده ارتش نيز توانايي تازه مي دهد.» [28] .

همچنين، در اين گزارش آمده است كه دشمن، از نظر وضعيت زمين و نيروي هوايي بر نيروهاي خودي برتري دارد. در پايان گزارش چنين نتيجه گيري شده است:

«از

نظر عوامل فيزيكي، توان رزمي به غير از يگان هاي پياده و احتمالا توپخانه، برتري با دشمن ولي از نظر عوامل نامحسوس مانند روحيه تهاجمي نيروهاي رزمنده و ميل به پايان دادن جنگ و شكست متجاوز، برتري با ما خواهد بود.» [29] .

بنابراين، در برآورد قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي عنصر اصلي برتري نيروهاي خودي بر دشمن نيروهاي پياده و از نظر عوامل نامحسوس، «روحيه تهاجمي و ميل جنگ جويي» ذكر شده است كه اساسا هر دو مورد متكي بر حضور نيروهاي سپاه بود.

طرح مانور

اشاره

در طرح ريزي عمليات طريق القدس، بر پايه تجارب به دست آمده از عمليات هاي پيشين و شناختي كه از تدابير پدافندي دشمن مبني بر «پدافند عمق دار» و «پاتك هاي سريع و سنگين» وجود داشت، دست يابي به نيروهاي احتياط دشمن مورد تأكيد قرار گرفت. با توجه به اينكه مواضع دشمن در محور شمالي شامل رودخانه كرخه واقع در غرب تپه هاي الله اكبر به لحاظ وضعيت زمين، ضعيف بود و همچنين دشمن درك روشني از طرح عمليات اين محور نداشت، لذا اين

[صفحه 35]

منطقه به عنوان «تاكتيك ويژه عمليات» كه عبور از منطقه رملي و دور زدن رده هاي دوم و سوم دشمن در عمق بود، مورد توجه سپاه قرار گرفت [30] .

در اين حال، برادران قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش در جنوب، بنابر تفكر كلاسيكي، [31] عمليات در اين محور را بسيار سخت و تا اندازه اي ناممكن مي دانستند. در برآورد اين قرارگاه از طرح مانور چنين آمده است:

«در شمال كرخه براي تك به دشمن و تأمين هدف خود در شمال بستان، ما مجبور به عبور از مواضع بسيار مستحكم پدافندي دشمن هستيم كه به شكل عصا

بوده و داراي 5 / 8 كيلومتر است و در جنوب به مانع رودخانه كرخه و در شمال به تپه هاي رملي دامنه ميشداغ متكي مي گردد.»

در اين برآورد همچنين با توجه به امكان مانور در اين منطقه، آمده است:

«هرگونه مانور احاطه اي يا دوراني توسط نيروهاي زرهي و مكانيزه غير مقدور بوده و در صورت عدم موفقيت نيروهاي پياده و پاسدار - كه بايد به هر طريق در اين مانع نفوذ كرده و آن را ساقط نمايند - ما مجبور به اتخاذ تك جبهه اي به اين مانع و تمركز تلاش در چند نقطه براي رخنه در آن هستيم و به خوبي روشن است كه تك جبهه اي نيروهاي زرهي و مكانيزه به چنين مانع عظيمي اگر صددرصد با شكست توأم نباشد، با تلفات و ضايعات غير قابل تصوري همراه خواهد بود.»

[صفحه 36]

بنابراين تحليل، نيروهاي ارتش كه بيشتر زرهي و مكانيزه بودند، با توجه به وضعيت زمين منطقه، عقيده داشتند كه امكان تك جبهه اي ناممكن است و عبور نيروهاي سپاه از منطقه رملي را با توجه به مشكلات آن، تا اندازه اي دشوار مي دانستند. به عقيده آنها اگر عمليات از اين محور صددرصد با ناكامي همراه نباشد، دست كم داراي تلفات و ضايعات غير قابل تصوري خواهد بود. به همين دليل در اين برآورد تأكيد شده است:

«مگر آنكه اين موانع قبل از هجوم يگان هاي تانك و مكانيزه با اجراي تك سريع و توأم با غافل گيري يگان پياده و به ويژه سپاه پاسداران از زمين هاي رملي شمالي، تسخير و سقوط كرده و با استفاده از معابر ايجاد شده در ميادين مين و برداشتن سيم هاي خاردار و مواضع ضدتانك و بريدن

خاكريز نيروهاي مكانيزه و زرهي به خاكريزهاي بعدي مانور نمايد.»

بدين ترتيب، برادران قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش در جنوب طرح ريزي عملياتي بر پايه عبور نيروهاي سپاه از تپه هاي رملي در شمال را به عنوان محور اصلي تهاجم، نادرست ارزيابي كرده و بر اين باور بودند كه ناكامي در اين محور، به ناكامي در ساير محورها مي انجامد؛ در صفحه 7 اين برآورد نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي آمده است:

«مشكل بزرگ كار ما تك سريع و غافل گير كننده سپاه پاسداران و عناصر پياده با دور زدن جناح شمالي و سرازير شدن به سنگرهاي متجاوز[ان] در داخل خاكريز است كه بايد دقيقا طرح ريزي، شناسايي، محاسبه، تهيه و تدارك و سپس اجرا گردد.»

ترديدهاي موجود در برآورد قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي سبب شد تا فرمانده وقت اين نيرو، سرهنگ صياد شيرازي، پس از مطالعه اين برآورد و تشكر از تهيه كنندگان آن، كه بر اساس «آگاهي هاي علمي و تخصصي خود» و «واقعيت هاي موجود در ميدان نبرد» آن را تهيه كرده بودند، نكاتي را به آنها گوشزد كند كه

[صفحه 37]

بسيار با اهميت بود:

«همان طوري كه كرارا تذكر داده ام بسياري از كيفيت هاي رزمي كلاسيك يگان هاي ما حقيقت ندارد و بسياري كيفيت هاي رزمي جديد در صحنه هاي رزم ما ظهور كرده است كه برادرانم تقريبا شناخت كاملي از آن نداشته و آن را در برآورد خويش منظور نمي كنند.»

سرهنگ صياد شيرازي همچنين در حاشيه متن برآورد نوشت:

«تركيب مقدس نيروهاي رزمنده ارتش و سپاه در صورتي كه به خوبي به كار گرفته شود و هدايت گردند، بسياري از موارد ذكر شده در بند معايب را خنثي مي كند.»

در ادامه اين حاشيه آمده است:

«با

عدم شناختي كه دشمن به اين كيفيت ها دارد و پشتيبان واقعي ما خدا مي باشد، حمله را آغاز و به ياري پروردگار يكتا، پيروزي شايسته را نصيب رزمندگان اسلام خواهيم كرد.»

بدين ترتيب، با وجود برخي ترديدها، طرح ريزي مانور عمليات از محورهاي مختلف انجام گرفت كه به آن اشاره مي شود:

شمال رود كرخه به عنوان تلاش اصلي

اين بحث با استفاده از سند شماره 689 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، گزارش هاي عمليات هاي بزرگ مقطع سوم (از ثامن الائمه (ع) تا بيت المقدس)، گزارش برادر داوود رنجبر نوشته شده است.

چنان كه ذكر شد عمليات در محور شمال رود كرخه اهميت ويژه اي داشت؛ زيرا دشمن تصور نمي كرد كه نيروهاي خودي از اين محور دست به حمله بزنند؛ علاوه بر آن، همزمان با آغاز درگيري، نيروهاي احتياط نيز مي توانستند به عمق دشمن تعرض كنند و در صورت كسب موفقيت، عمليات در محور جنوبي با تك جبهه اي مي توانست موفق شود.

در اين محور، تيپ 4 امام سجاد (ع)، به همراه يك گردان تانك ارتش مأموريت داشتند با پشت سر گذاشتن استحكامات دشمن، و پيشروي

[صفحه 38]

در عمق، با استفاده از جاده اي كه جهاد سازندگي احداث كرده بود، به تنگه چزابه حمله كنند و تيپ امام حسين (ع) و تيپ 3 لشكر 92 زرهي نيز مأموريت داشتند در تك جبهه اي با دشمن درگير شوند.

غرب سوسنگرد (از جنوب رودخانه كرخه تا رودخانه نيسان)

گستردگي زمين منطقه، هدف هاي متعدد موجود در آن، جبهه اي بودن عمليات و نيز مواضع مستحكم دشمن در اين منطقه، موجب انتخاب دو محور شد:

الف) جاده سوسنگرد - بستان، از دهلاويه تا نهر سابله: هدف اين محور الحاق با تيپ امام حسين (ع) و تصرف بستان بود، لذا اين محور اهميت خاصي داشت. اساسا موفقيت در اين محور به طور كامل بستگي به موفقيت در محور شمالي (عبور از تپه هاي رملي) داشت. در اين محور تيپ 2 از لشكر 16 زرهي ارتش و تيپ 2 پياده كربلا از سپاه مأموريت داشتند با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها، پل هاي سابله را تصرف كرده و با تأمين

جناح جنوبي پل حاج مسلم و تأمين شهر بستان، پس از عبور از پل رميم، تا منطقه جنوب پل ابوچلاچ را تأمين كنند. در اين محور نيز مقرر شد كه ابتدا نيروهاي سپاه با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها، هدف ها را تصرف و تأمين كنند، سپس تيپ 2 از لشكر 16 براي پشتيباني تك، وارد عمل شود.

ب) از ميله 2 تا دغاغله: هدف اصلي در اين محور، انهدام نيروهاي دشمن در منطقه شمال رودخانه نيسان بود. در اين محور تيپ 1 از لشكر 16 زرهي ارتش و تيپ 1 پياده عاشورا از سپاه مأموريت داشتند كه همزمان با محورهاي ديگر، تك را آغاز كنند و پس از انهدام دشمن و تصرف و تأمين پل ها و سرپل هاي دشمن، روي رودخانه نيسان و حاشيه آن، ضمن پدافند در كناره شمالي اين رودخانه، بنا به دستور آماده شوند تا در جنوب اين پل ها، ادامه تك دهند و نيروهاي دشمن را در اين منطقه منهدم كرده و پس از آن، در حد فاصل آب گرفتگي هويزه تا روستاي ابوسخيل (رفيع) پدافند كنند.

[صفحه 39]

شرح عمليات

حمله رزمندگان

با وجود مشكلاتي كه در زمان طرح ريزي و تهيه مقدمات عمليات طريق القدس وجود داشت، از جمله احداث جاده در منطقه تپه هاي رملي، عمليات در ساعت 30 دقيقه پس از نيمه شب 8 آذر 1360 با رمز «يا حسين (ع) فرماندهي» و با تكيه بر تاكتيك ويژه، يعني عبور نيروهاي سپاه از منطقه رملي به عنوان محور اصلي تهاجم، آغاز شد. به هنگام شروع عمليات باران به شدت مي باريد و همين امر سبب شد تا نيروهاي دشمن - به رغم هوشياري نسبي - تصور كنند،

ريزش باران موجب انصراف رزمندگان از اجراي عمليات خواهد شد، به همين دليل، با خيال آسوده به درون سنگرهاي خود خزيدند، در حالي كه بارش باران در منطقه رملي موجب چسبندگي در سطح زمين و در نتيجه، سهولت در حركت نيروها شد.

در محور شمالي رزمندگان براي تصرف و تأمين تنگه ي چزابه، از سه محور عمل كردند. در محور اول نيروهاي خودي «خاكريز عصا شكل» دشمن را به عنوان خاكريز خط مقدم تصرف و منطقه جابرحمدان تا تپه هاي شني را پاك سازي كردند. در محور دوم اين نيروها از ديدگاه شماره 1، در تپه هاي شني وارد عمل شده و موفق به انهدام احتياط رده اول دشمن شدند. در محور سوم كه از ديدگاه شماره 3 در شمال تپه هاي شني آغاز شده بود، نيروهاي خودي با دو فلش، نيروهاي احتياط رده دوم و توپخانه دشمن را هدف حمله قرار دادند.

در اين حال، دشمن كه به هيچ وجه انتظار حمله در حالت باراني، آن هم در محور شمالي را نداشت، كاملا غافل گير شد. رده هاي اول و دوم احتياط و توپخانه دشمن كه در اين منطقه مستقر بودند از پشت مورد حمله قرار گرفتند و در كمتر از يك ساعت پس از شروع درگيري، آتش توپخانه دشمن خاموش شد و تعداد 19 قبضه توپ 152 ميلي متري، سالم به دست نيروهاي خودي افتاد. اجراي مانور با

[صفحه 40]

تانك هاي غنيمتي به دست آمده در عمليات ثامن الائمه (ع)، دشمن را در اين محور كاملا گيج كرده بود، زيرا دشمن در حالي كه هرگز حتي عبور نيروهاي پياده را از روي تپه هاي رملي تصور نمي كرد و اين امر را تنها با هلي برد امكان پذير مي دانست، شاهد

حضور تانك هاي ايران در مقابل خود بود. با نفوذ نيروهاي خودي به عمق مواضع دشمن از محور شمال، مقر تيپ 26 زرهي از لشكر 5 عراق تسخير شد و كليه نيروهاي اين تيپ - به جز شمار اندكي از فرماندهان آن - به هلاكت رسيدند.

در محور جنوبي، حمله نيروهاي خودي از دو محور و با هدف تصرف بستان و انهدام نيروهاي دشمن در شمال منطقه نيسان آغاز شد، ولي با وجود موفقيت در برخي از محورها، پيشروي نيروها بنا به دلايلي از جمله هوشياري دشمن، متوقف شد. چنان كه در محور دهلاويه، با آنكه نيروهاي خودي از موانع و استحكامات دشمن عبور كرده و پل سابله را تصرف كردند، ولي در يك تك جبهه اي و با افزايش فشار دشمن، در جاده بستان زمين گير شدند. در محور سويداني نيز، نيروهاي خودي با وجود پيشروي در مواضع عراق و تصرف يكي از پل هاي دشمن روي رودخانه نيسان، پس از روشن شدن هوا مجبور شدند در مواضع مناسب تري استقرار يابند.

پيروزي كامل عمليات در محور شمالي و لزوم تداوم آن سبب شد تا شهر بستان كه از اهداف محور جنوبي بود، در ساعت 9 صبح روز اول عمليات به دست نيروهاي محور شمالي آزاد شود. عراقي ها كه در نزديكي پل سابله مستقر بودند، مي توانستند با پاتك خود تمام دست آوردهاي عمليات را تهديد كرده و بستان را دوباره به اشغال درآورند. به همين دليل، كليه تلاش ها در روز اول و شب دوم به تثبيت منطقه تصرف شده معطوف شد. اما هوشياري دشمن، جبهه اي بودن تك و تعجيل در اجراي عمليات موجب ناكامي در محور جنوبي شد.

[صفحه 41]

واكنش دشمن

اين بحث

با استفاده از اظهارات اسيران عراقي تحت عنوان «تحليل نبردهاي ايران اسلامي و بعثيان عراق»، نوشته اسيران عراقي، نگاشته شده است.

در نخستين ساعات روز اول عمليات، يگان هاي زرهي و مكانيزه دشمن براي جلوگيري از حمله ي نيروهاي خودي به داخل تنگه ي چزابه و ممانعت از پيشروي آنها، دست به پاتك زدند. مسدود بودن جاده بستان به شيب، سبب شد كه نيروهاي تقويتي دشمن از محور عماره - شيب وارد منطقه عملياتي شوند. در اين حال، نيروهاي خودي تمام تلاش هاي سنگين و اوليه نيروهاي دشمن را در داخل تنگه ي چزابه و نزديكي پل سابله سركوب كردند. در همين حال بمباران شديد شهر بستان در دستور كار نيروهاي عراقي قرار گرفت.

دشمن براي بازپس گرفتن منطقه، در بعد از ظهر روز اول عمليات پاتكي را طرح ريزي كرد كه بر اساس اين طرح قرار بود نيروهاي دشمن با تاريك شدن هوا از سه محور حمله خود را آغاز كرده و در شهر بستان با يكديگر الحاق كنند. هدف اين پاتك بازپس گيري شهر و تمام منطقه ي تصرف شده بود. قرارگاه نيروهاي شيب از شمال و قرارگاه فرماندهي لشكر 5 مكانيزه از جنوب، فرماندهي اين عمليات را بر عهده داشتند. اين دو قرارگاه تابع سپاه چهارم ارتش عراق بودند. همچنين دشمن تصميم گرفت علاوه بر پل سابله و پل تعاون، دو پل مهندسي ديگر براي عبور يگان ها روي رودخانه سابله نصب كند.

يگان هاي ستون اول شامل تيپ گارد رياست جمهوري، تيپ هاي 31 و 32 نيروي مخصوص، تيپ 17 زرهي، تيپ هاي 36،19،18 و 39 پياده و گروهان هاي كماندو، قرار بود در محور پاسگاه شيب، تنگه ي شيب و شهر بستان حركت و پيشروي كنند.

يگان هاي

ستون دوم شامل تيپ هاي 12 و 30 زرهي، تيپ 25 مكانيزه، تيپ 48 پياده، گردان دوم تيپ 96 پياده قاطع البصره از جيش الشعبي، مي بايستي در محور رودخانه نيسان، پل سابله و شهر بستان حركت و پيشروي مي كردند.

[صفحه 42]

يگان هاي ستون سوم شامل تيپ 16 زرهي، تيپ هاي 2 و 15 پياده مكانيزه و يك گردان از تيپ 33 قرار بود در محور رودخانه نيسان، پل تعاون و شهر بستان پيشروي كنند.

بدين ترتيب، در ساعت 22، ستون اول دشمن كه تيپ گارد پيشاپيش آن قرار داشت، پيشروي خود را از منطقه تجمع شيب آغاز كرد ولي در داخل تنگه با مقاومت شديدي روبه رو شد. در اين حال، با آنكه تيپ 32 نيروي مخصوص دشمن براي تقويت اين ستون وارد عمل شد، ولي اوضاع بهبود نيافت. چنان كه سرانجام ستون دشمن روز بعد با روشن شدن هوا و با وجود پيشروي نيروهاي تيپ 17 زرهي عراق - كه با نيروهاي پياده تقويت شده بودند - موفق به پيشروي نشد و عقب نشيني كرد. فرماندهي دشمن در ساعت 3 بامداد به تيپ الوليد دستور داد، از پل سابله عبور كرده و سرپل را توسعه دهد تا نيروها از اين محور بتوانند به سمت بستان حركت كنند. توقف يگان هاي ستون اول و كندي در پيشروي يگان هاي ستون دوم سبب شد تا فرماندهي دشمن با استفاده از موفقيت به دست آمده در اين محور، فرمان پيشروي به سمت بستان را صادر كند. يگان هاي ستون سوم به طور كامل از اجراي مأموريت خود بازماندند، زيرا نتوانستند سرپل را اشغال يا حتي از آن عبور كنند.

در روز دوم عمليات، فرماندهي دشمن به يگان هاي ستون

دوم و سوم دستور عقب نشيني داد. علت شكست پاتك دشمن، بيشتر متأثر از عوامل زير بود:

1- حجم فراوان يگان هاي دشمن در منطقه اي محدود.

2- سرعت و شتاب دشمن در طرح ريزي پاتك.

3- مشاركت يگان هايي در پاتك كه مورد تهاجم نيروهاي خودي قرار گرفته بودند و از روحيه و انسجام لازم برخوردار نبودند.

4- مقاومت نيروهاي خودي.

5- اجراي آتش مناسب روي دشمن.

6- به كارگيري مناسب سلاح هاي ضدزره.

[صفحه 43]

بدين ترتيب، تلاش دشمن در روز اول، شب دوم و روز دوم عمليات به شكست انجاميد. تصرف پل سابله به دست يگان هاي دشمن مي توانست تمام دست آوردهاي عمليات را مورد تهديد قرار دهد. در روزهاي بعد، دشمن با وجود تلاش هايش در تنگه ي چزابه و پل سابله، موفقيتي كسب نكرد و نيروهاي خودي پس از شش روز، منطقه تصرف شده را پاك سازي و تأمين كردند. نيروهاي خودي در ادامه براي آزادسازي منطقه ميان شمال رودخانه نيسان و جنوب رودخانه سابله، سعي در طرح ريزي عمليات كردند ولي با عقب نشيني ناگهاني دشمن به شمال رودخانه نيسان، نيروهاي خودي بدون اجراي عمليات بر منطقه مسلط شدند.

شهيدان عمليات

موفقيت عمليات طريق القدس حاصل مقاومت و تلاش همه ي رزمندگان شركت كننده در اين عمليات، همه طراحان و فرماندهان هدايت كننده ي عمليات و همه ي نيروهاي پشتيباني كننده ي عمليات، به ويژه جانبازي 674 تن از پاسداران و بسيجيان و 125 تن از ارتشيان كه در اين عمليات به شهادت رسيدند، مي باشد.

خسارات و تلفات دشمن

در اين عمليات 170 دستگاه تانك و نفربر، 200 دستگاه خودرو، 13 فروند هواپيما و 4 فروند هلي كوپتر دشمن منهدم شد. همچنين حدود 3500 تن از نيروهاي دشمن كشته و 5000 تن زخمي شدند و 546 تن ديگر به اسارت نيروهاي خودي درآمدند و بيش از 15 تيپ دشمن از 10 تا 90 درصد منهدم و از صحنه نبرد خارج شدند.

در اين عمليات همچنين حدود 150 دستگاه تانك و نفربر، 19 قبضه توپ 152 ميلي متري، 250 خودرو، 30 قبضه سلاح ضدهوايي 23 و 14 ميلي متري و 120 دستگاه ماشين آلات مهندسي نيز به غنيمت نيروهاي خودي درآمد.

[صفحه 44]

ارزيابي عمليات

اشاره

جمهوري اسلامي ايران در پي موفقيت در دو عمليات فرماندهي كل قوا و ثامن الائمه (ع) و كسب تجربيات جديد، درصدد برآمد تا با يك اقدام بزرگ ديگر ضمن قطع ارتباط بين قواي دشمن در شمال و جنوب استان خوزستان، قواي متجاوز عراقي را تا مرزهاي بين المللي عقب براند، براي همين تمامي توان بالفعل خود در جبهه هاي جنوب را متمركز كرد و عمليات با موفقيت اجرا شد و هدف هاي مشخص شده به دست آمد. در اين پيروزي عوامل مهمي نقش داشتند:

عوامل موفقيت عمليات

ايمان و انگيزه متعالي و روحيه شهادت طلبي رزمندگان

ايمان به پيروزي و اعتقاد به اصالت نبردي كه بر عليه متجاوز اشغالگر در جريان بود، در صحنه نبرد طريق القدس قدرت و توانايي تعيين كننده اي به رزمندگان داده بود كه تا سر حد جانبازي و شهادت قبول خطر كرده و براي آزاد ساختن سرزمين هاي اشغالي با اتكا به عنايات خداوندي بر دشمن يورش بردند و حماسه اي بزرگ از شهامت و پايمردي در پيكار با متجاوزان را براي هميشه از خود به يادگار گذاشتند.

امام خميني در نخستين واكنش در برابر پيروزي در عمليات طريق القدس، به اصلي اشاره فرمودند كه جوهره و باطن تحولات اخير و پيروزي ها به شمار مي رفت و فراتر از پيروزي ظاهري در عمليات بود و از آن به عنوان «فتح الفتوح» نام بردند:

«آنچه براي اينجانب غرورانگيز و افتخارآفرين است، روحيه بزرگ و قلوب سرشار از ايمان و اخلاص و روح شهادت طلبي اين عزيزان - كه سربازان حقيقي ولي الله الاعظم ارواحنا فداه هستند - مي باشد و اين است فتح الفتوح.» [32] .

[صفحه 45]

وحدت فرماندهي

نياز قاطع و اساسي به هماهنگي تلاش ها و فعاليت هاي عناصر مختلف تشكيل دهنده ي يك نيرو در عمليات و اجتناب از تفرقه و تشتت تلاش ها در نيل به يك هدف و جلوگيري از لوث شدن مسئوليت ها و حداكثر استفاده از سرعت و قاطعيت در تصميم گيري ها و هدايت عمليات، از اصول ضروري در يك عمليات نظامي است كه آن را اصل «وحدت فرماندهي» ناميده اند.

در نبرد طريق القدس كه با مشاركت سپاه پاسداران و نيروي زميني ارتش اجرا گرديد در حالي كه دو سازمان نظامي مجزا در آن شركت داشتند، روش «فرماندهي مشترك» و هدايت و فرماندهي عمليات از يك مركز واحد، سبب

هماهنگي تلاش هاي فكري و عملي و در نتيجه موفقيت بارز عمليات گرديد.

امام خميني پس از گذشت سه روز از عمليات در ديدار با گروهي از نظاميان كه از بخش هاي مختلف ارتش و سپاه بودند، ضمن برشمردن آثار جنگ در ايجاد روحيه و تحرك، درباره ي نتايج وحدت ارتش و سپاه و تأثير آن در كسب پيروزي فرمودند:

«شما مي بينيد كه در هر جايي كه سپاه پاسداران و ارتش و ساير قواي مسلح با هم مي شوند، پيروزي عظيم نائل مي شود.» [33] .

حضور نيروهاي مردمي

عمليات طريق القدس دومين تجلي قدرت مردم در كسب پيروزي هاي بزرگ بود كه نتايج حضورشان در جبهه و تفوق آنها در ميدان هاي نبرد نشان دهنده درستي روش در سازماندهي و به كارگيري نيروها بود. شايد بتوان گفت كه حضور چشمگير و نسبتا گسترده نيروهاي مردمي در عمليات طريق القدس مهم ترين ويژگي اين عمليات بود. آيت الله خامنه اي، رئيس وقت شوراي عالي دفاع، در پايان جلسه اين شورا در اين باره گفت:

«در اين عمليات (طريق القدس) نقش بسيار مهم نيروهاي مردمي

[صفحه 46]

كاملا آشكار شد، يعني تراكم نيروي مردمي مشتاق جهاد و شهادت به قدري بود كه اين نكته به وضوح به چشم مي خورد... علاوه بر نيروهاي نظامي و ارتشي و سپاه ما در اين منطقه كه نيروهاي زيادي بودند، عمدتا نيروهاي بسيج مردمي و جوانان رزمنده ما بودند.» [34] .

سردار غلامعلي رشيد در تجزيه و تحليل سلسله عمليات هاي آزادسازي مناطق اشغالي، در سمينار مشورتي فرماندهان سپاه در اين باره گفت:

«من فكر مي كنم ويژگي اصلي عمليات، به كارگيري مردم براي اولين بار در سطحي گسترده بود. وقتي ما 30 گردان براي اولين بار در عمليات طريق القدس وارد عمل كرديم، مي توانيم بگوييم

براي اولين بار ما از بسيج مردمي و سپاه به صورت گسترده استفاده كرديم و نتيجه عالي گرفتيم.» [35] .

خلاقيت در طراحي مانور و اتخاذ تاكتيك مناسب در نبرد

تاكتيك ويژه در عمليات طريق القدس، عبور از منطقه تپه هاي رملي بود كه بر پايه خلاقيت، ابتكار عمل و شجاعت نيروهاي مردمي و انقلابي طراحي شده بود و نقش اصلي و تعيين كننده اي در كسب پيروزي داشت. دشمن پيش از عمليات، سمت اصلي تك نيروهاي خودي را تك جبهه اي با اتكا بر جاده سوسنگرد - بستان پيش بيني مي كرد؛ ضمن اينكه درك روشني از ميزان نيروهاي شركت كننده نيز نداشت. لذا، با وجود هوشياري در مورد اجراي عمليات، از لحاظ تاكتيكي غافل گير شد. اين ويژگي هاي تاكتيكي سبب شد تا در عمليات طريق القدس پس از پيشروي نيروهاي خودي، دشمن بلافاصله از مناطق تصرف شده عقب نشيني كند. سردار محسن رضايي در اين زمينه گفت:

«من به برادرها گفتم كه اگر ما تنگه ي چزابه را بگيريم و پشت رودخانه كرخه پدافند كنيم، دشمن از اين منطقه عقب نشيني

[صفحه 47]

مي كند، تقريبا يك هفته، ده روز بعد، ديگر دشمن خودش اين جا عقب نشيني كرد.» [36] .

ضربه قاطعي كه در اين عمليات به لحاظ ويژگي هاي تاكتيكي بر دشمن وارد شد، نتايج اساسي و استراتژيكي در پي داشت، چنان كه بر اثر اين ضربه، دشمن تعادل خود را از دست داد و پس از آن ديگر نتوانست اين تعادل را بازيابد. درباره ابعاد و ويژگي هاي اين عمليات و نتايج آن، يكي از كارشناسان نظامي غربي مي گويد:

«عمليات طريق القدس، نتايج مهم عملياتي را دربر داشت. با اين تلاش وسيع ايراني ها در جنگ، تا اين مرحله، قدرت برنامه ريزي عملياتي و مهارت هاي فرماندهي و كنترل شان تا حدود زيادي افزايش

يافت. در واقع، اين عمليات بيانگر لياقت ايراني ها در ايجاد و كنترل عمليات نظامي مختلف، در سطح وسيع بود. ثانيا پاتك بستان، ايران را قادر ساخت براي نخستين بار با موفقيتي چشمگير، تاكتيك هاي موج انساني [37] را - كه تاكتيك حاكم بر جبهه هاي جنگ شد - به مرحله آزمايش درآورد.» [38] .

در واقع نتايج ناشي از حضور مردم در صحنه نبرد و تبيين استراتژي جديد در جنگ به تحقق شيوه جديدي از جنگ انجاميد كه غربي ها از آن بيشتر به عنوان، «تاكتيك موج هاي انساني» نام مي برند. تاكتيكي كه در مرحله آزمايش با موفقيت چشمگيري همراه شد. اين ملاحظات سبب شد تا نقش سپاه و نيروهاي مردمي در روند جنگ از جايگاه بالايي برخوردار شده و موقعيت سپاه در جنگ تثبيت شود.

آنتوني كردزمن كارشناس نظامي امريكايي، درباره تاكتيك اين عمليات و تأثير آن در روند جنگ، نوشته است:

«عمليات طريق القدس از لحاظ تاكتيكي هيچ تفاوتي با عمليات گذشته ايرانيان نداشت، با اين حال فرماندهان سپاه پاسداران و

[صفحه 48]

روحانيون متقاعد شدند كه پاسداران مي توانند بدون طرح ريزي هاي پيچيده نظامي و پشتيباني ارتش، از طريق حمله مستقيم و با استفاده از احساسات مذهبي در جنگ پيروز شوند.» [39] .

در حالي كه پيروزي در عمليات حاصل پيچيدگي طرح و عمليات و ويژگي تاكتيكي آن بود و همين مسئله به غافل گيري دشمن انجاميد، كردزمن با نگاهي مغرضانه، اين ابعاد را انكار مي كند. در اين حال، ويليام اف هيكمن - يكي از فرماندهان نيروي دريايي امريكا - استفاده از نيروي پياده را يك تغيير استراتژيكي عمده نام نهاده و نوشته است:

«در اين عمليات كه ايراني ها آن را عمليات طريق القدس نام گذاري كردند، يك

تغيير استراتژيكي عمده به چشم مي خورد. ايراني ها به استراتژي استفاده از نيروهاي پياده و سرمايه گذاري روي احساسات آنها، جهت غلبه بر كمبود تجهيزات نظامي روي آورده اند.» [40] .

بدين ترتيب، علاوه بر شكل گيري تاكتيك جديد عملياتي و بلوغ و تكامل آن، ذهنيت و باورهاي غلط دشمن درباره ي توان نيروهاي خودي نيز درهم ريخت، طوري كه براي ادامه ي حضور در مناطق اشغالي دچار ترديد شد و براي تصميم گيري در اين زمينه نياز به زمان داشت. حمله دشمن به پل سابله و سپس عقب نشيني از شمال رودخانه نيسان، به اعتقاد برخي از صاحب نظران نظامي، نخستين تحول در باور و نگرش دشمن بود كه ظاهر شد، ولي فرماندهي دشمن زماني توانست در اين مورد تصميم بگيرد كه بخش گسترده اي از توان نظامي اش منهدم شده بود و به ناچار شكست سنگيني را پذيرفت.

همچنين تدبيري كه براي حمله به نيروهاي دشمن اتخاذ گرديد، تهاجم به عمق مواضع عراقي ها در رده هاي دوم و سوم پدافندي بود كه همزمان با هجوم به خط مقدم انجام پذيرفت طوري كه نيروهاي دشمن فرصت حركت دادن و جابه جايي نيروهاي در عمق خود را

[صفحه 49]

پيدا نكردند و اين مهم به نحو احسن در محور شمال كرخه انجام شد.

رعايت اصل صرفه جويي در قوا و تمركز نيرو

زماني كه عمليات طريق القدس به عنوان تلاش اصلي نيروهاي خودي در منطقه خوزستان طرح ريزي مي شد، با توجه به وضعيت توان رزمي، تقدم همه تلاش ها به اين عمليات داده شد و در ساير مناطق حداكثر صرفه جويي در كاربرد يگان ها به عمل آمد. همچنين پس از طراحي مانور و برآورد نيروي لازم و متناسب براي عمليات و مشخص كردن مأموريت هر يك از يگان هاي عمده مانوري، تلاش شد كه توان

رزمي برتر نسبت به دشمن در زمان و مكان قطعي فراهم شود، از اين رو فرماندهان پس از انتخاب جبهه مركزي به عنوان منطقه نبرد، متناسب با وضعيت دشمن، اقدام به تمركز قوا كردند كه مهم ترين آنها بسيج نيروي مردمي در اين منطقه و اختصاص حداكثر تلاش هاي توپخانه، هوانيروز، نيروي هوايي، و جهاد سازندگي به اين عمليات بود. علاوه بر آن، يك تيپ زرهي از منطقه شوش به غرب سوسنگرد انتقال يافت و در احتياط قرار گرفت.

به طور خلاصه، وارد عمل كردن 4 تيپ پياده، 4 تيپ زرهي، 2 توپخانه لشكري تقويت شده، يك گروه توپخانه و اختصاص حداكثر تلاش هاي پشتيباني رزمي و پشتيباني خدمات رزمي به اين منطقه در حد مقدورات موجود، اقداماتي بود كه به منظور تحصيل قدرت رزمي برتر نسبت به دشمن انجام گرفت و اصل تمركز قوا در حد توانايي نيروهاي مسلح، در نبرد طريق القدس رعايت گرديد.

رعايت اصل غافل گيري

مهم ترين عامل غافل گيري در اين نبرد، استفاده از زمين هاي رملي براي تك به جناح و عقبه دشمن بود و اين تك جناحي عامل سرنوشت ساز و تعيين كننده اين نبرد بود. در بحث تدبير و تمهيدات دفاعي فرماندهان عراقي گفته شد كه دشمن از حمله قريب الوقوع رزمندگان در اين منطقه آگاه بود اما خطري را كه از سمت زمين هاي رملي تهديدش مي كرد،

[صفحه 50]

پيش بيني نمي كرد.

شايد بتوان گفت كه حفظ اسرار عملياتي به طور كامل و اختفاء حركات به عنوان عوامل غافل گيري به صورت كيفي در اين عمليات به كار گرفته شد و دشمن با غفلت و عدم رعايت تأمين، امكان غافل گير شدن خود را فراهم كرد. به هر حال، بهره گيري از نقاط ضعف دشمن در

صحنه نبرد براي اغفال او مهم ترين عاملي است كه همواره بايد مورد توجه طراحان عمليات و فرماندهان باشد.

البته هر چند در جنوب كرخه موفق به غافل گير كردن دشمن نشديم، اما عمليات پيروزمندانه در شمال كرخه در فعاليت و اقدامات دشمن در جنوب كرخه نيز تأثير گذاشت و در نهايت دشمن مجبور به عقب نشيني شد.

بنابراين با بهره برداري از غفلت و سهل انگاري دشمن در تأمين جناح خود، با غافل گير كردن دشمن در زمان و مكان مناسب، نيروهاي خودي اصل غافل گيري را رعايت كردند و بدين ترتيب پيش بيني ها و طرح هاي ارتش عراق را در واكنش مناسب و به موقع در مقابله با تك خودي خنثي كردند. گفتني است كه در اين نبرد دشمن مي توانست با اختفاي حركات خود و رعايت اسرار عملياتي و اقدامات فريبنده، قواي خودي را غافل گير و به جنوب نيسان عقب نشيني اختياري نمايد.

نتايج و نكات آموزشي عمليات طريق القدس

عمليات طريق القدس حاوي نكات آموزشي و تجربيات مهمي بود، از جمله:

1- امكان جبران برتري هوايي و ديده باني دشمن با استفاده از تاريكي و عمليات در شب.

2- امكان جبران برتري آتش توپخانه دشمن با استفاده از غافل گيري و تك به مواضع توپخانه دشمن در ابتداي نبرد.

3- امكان جبران برتري زرهي دشمن با استفاده از پياده نظام ورزيده و متهور مجهز به جنگ افزار ضد تانك انفرادي و استفاده

[صفحه 51]

صحيح از زمين و امكانات پياده نظام.

4- قابليت و اهميت كاربرد جالب توجه سلاح هاي سبك ضد تانك.

5- اهميت پياده نظام ورزيده در ايجاد شكاف در مواضع و بين نيروهاي دشمن.

6- استفاده از شيوه جنگ الكترونيك، ارزش و اهميت پست هاي استراق سمع.

7- استفاده از قدرت بسيج مردمي براي بالا بردن توان رزمي.

8- قدرت و توانايي عظيم

نيروهاي مردمي و نقش سرنوشت ساز و تعيين كننده آنها در عمليات.

9- جلب نظر مردم براي پشتيباني از جنگ.

10- اهميت و ارزش شناسايي و اطلاع كامل از وضعيت زمين تا پائين ترين رده.

11- اهميت سرعت عمل.

12- اتكاء محض به استحكام مواضع براي پدافند از آن كافي نبوده و انگيزه و اعتقاد كه سبب تهور و شجاعت مي شود، ضرورتي اصلي و اساسي است.

13- اهميت رعايت اصول جنگ كه نشان مي دهد بي اعتنايي به هر كدام از اين اصول ممكن است نتايج شومي به بار آورد.

14- ضرورت اجراي عمليات استفاده از موفقيت براي بهره گيري كامل از تك و وصول به اهداف اساسي و تعيين كننده.

[صفحه 52]

بازتاب عمليات طريق القدس

بعد از دو شكست پي درپي و سنگين ارتش عراق در دو عمليات ثامن الائمه (ع) و طريق القدس، انتظار مي رفت تغييراتي در رويكرد محافل سياسي و خبري در انعكاس اخبار مربوط به جنگ و توانايي هاي جمهوري اسلامي ايران مشاهده شود، اما در موضع گيري رسانه هاي منطقه و غرب تغييري صورت نگرفت و جنگ رواني و تبليغاتي عليه جمهوري اسلامي ادامه يافت و حتي سناريوهاي جديدي براي تضعيف و در انزوا قرار دادن ايران طرح ريزي كردند. از جمله متهم كردن ايران به پرورش تروريسم و دخالت در امور كشورهاي منطقه. در اين خصوص وزارت كشور دولت بحرين با انتشار بيانيه اي خبر از دستگيري تعدادي افراد مسلح از اتباع كشورهاي عربي و ايران داد كه قصد خرابكاري داشته اند. در اين بيانيه ي سؤال برانگيز بدون آن كه ذكري از افراد دستگير شده و نام ساير كشورها برده شود، صرفا به ايران اشاره شده و حتي تأكيد شده كه افراد گروه فوق در ايران آموزش تروريستي مي ديدند. بدين ترتيب سوژه

مناسبي براي تحت الشعاع قرار دادن پيروزي هاي ايران و شكست عراق و همچنين تحريك احساسات و افكار عمومي مردم كشورهاي منطقه عليه جمهوري اسلامي ايران تدارك ديده شد. در پي آن راديو اسرائيل نيز گفت:

«دولت بحرين اقدام حكومت جمهوري اسلامي ايران را مبني بر اعزام تروريست به آن كشور به شدت مورد اعتراض قرار داد.» [41] .

آسوشيتدپرس نيز در گزارشي به نقل از نشريات بحرين گزارش داد كه بازداشت شدگان اعتراف كردند كه براي انجام دادن اقدامات خرابكارانه ضد بحريني، در ايران تعليم ديده اند. [42] همچنين راديو لندن به نقل از نشريات عربستان گفت:

«عربستان هدف جوخه هاي تروريستي است كه در ايران آموزش ديده اند.» [43] .

حتي گروه تروريستي سازمان مجاهدين خلق (منافقين) كه رهبر و تعدادي از اعضاي ارشد آن به تازگي از فرانسه رانده و به عراق عزيمت كرده

[صفحه 53]

بودند، همسو با تبليغات كشورهاي عرب و غرب با انتشار بيانيه اي ادعا كردند كه حكومت ايران گروه هاي تروريستي تربيت مي كند و آنها را به نقاط مختلف از بيروت تا پاريس مي فرستد. [44] به رغم واكنش مقام هاي تهران و برخي سفيران ايران در كشورهاي منطقه به اين تلاش هاي تبليغاتي و اعلام اينكه اين داستان ساختگي است و تصريح كردند كه دولت ايران هيچ دخالتي در اين دسيسه ها نداشته و ندارد و همه اينها براي خنثي سازي پيروزي هاي ايران و شكست نيروهاي عراقي صورت گرفته است اما موج تبليغاتي با شتاب و شدت فراواني عليه جمهوري اسلامي ادامه يافت و حتي وزير كشور بحرين اعضاي شوراي همكاري خليج فارس را دعوت به تشكيل نيروي واكنش سريع كرد كه بي درنگ كشورهاي عربستان و كويت از آن استقبال كردند. وزير كشور

عربستان نيز در اظهاراتي ايران را متهم به خرابكاري در بحرين كرد و گفت:

«ما از مدت ها پيش از اين مطلب اطلاع داشتيم لذا مايلم اعلام كنم كه پادشاهي سعودي همواره با تمام قدرت امنيت و ثبات بحرين را حفظ خواهد كرد.» [45] .

در پي انتشار اين سناريو، موضوع قوت گرفتن دخالت امريكا در امور ايران و تلاش اين كشور براي تشكيل نيروي واكنش سريع، محور بحث محافل سياسي و نظامي و از عنوان هاي اصلي خبر رسانه ها شد.

روزنامه ساندي تايمز چاپ لندن از طرح سري امريكا براي مداخله نظامي در سرزمين هاي جنوب ايران و كشورهاي ديگر نظير پاكستان، تركيه، كشورهاي خليج فارس و... در صورت لزوم خبر داد. مفسر ساندي تايمز يادآورد شد كه امريكا زماني اين طرح را به اجرا مي گذارد كه پرزيدنت ريگان اوضاع را تا حد كافي خطرناك بداند [46] .

فرمانده نيروهاي واكنش سريع امريكا نيز اعلام كرد كه به ستاد مشترك ارتش امريكا پيشنهاد داده است تا در يكي از كشورهاي عربي يك مركز فرماندهي دائمي براي نيروي واكنش سريع ايجاد شود. وي گفت در اين مركز 200 افسر فعاليت خواهند كرد. ضمن آنكه پيشنهاد تأسيس هفت پايگاه نظامي در پنج كشور مختلف منطقه تأكيد شده است [47] .

[صفحه 54]

به رغم همه ي اين تلاش ها، پيروزي رزمندگان اسلام چنان مهم بود كه رسانه ها نتوانستند آن را كتمان كنند، لذا با گذشت چند روز از عمليات، به صورت بسيار كمرنگ و دو پهلو به درج اخبار پيروزي هاي ايران پرداختند. خبرگزاري فرانسه آزادسازي بستان را نشانه بروز شكاف در جبهه هاي مختلف عراق ذكر كرد و گفت:

«اين يك واقعيت است كه تصرف بستان (كه بغداد

آن را تكذيب كرده است) در 12 كيلومتري مرز ايران و عراق و پيشروي ايران در اين منطقه، اهميت استراتژيك و رواني بسياري دارد زيرا، اولا بستان نزديك ترين شهر ايران به مرز عراق است، در ثاني اگر قواي ايران (چنانكه ادعا مي كنند) در اين منطقه موضع بگيرند خطوط جبهه عراقي به دو نيم تقسيم مي شود.» [48] .

راديو لندن نيز با بيان ادعاي عراقي ها در ابتداي گزارش خود، سعي كرد پيروزي ايران را موقتي جلوه دهد. گزارش اين راديو چنين است:

«عراقي ها مي گويند كه ايرانيان تلفات سنگيني داده اند، اما تا پريروز دولت ايران مي گفت به بزرگترين پيروزي جنگ دست يافته است.» [49] .

راديو امريكا نيز بدون اشاره به اهميت پيروزي ايران گفت:

«مقامات مسئول عراقي اقرار كردند كه نيروهاي ايراني دست به حمله اي در منطقه بستان زده اند ولي نگفتند كه مطمئنا مي توانند جلو اين حمله را بگيرند.» [50] .

خبرگزاري كويت هم با استناد به گزارش يك فرمانده عراقي و به نقل از تلويزيون بغداد گزارش داد:

«ارتش عراق در اين درگيري ها ضايعات فراواني به نيروهاي ايران وارد كرده و برتري خود را در اين منطقه نشان داده است... زيرا با اجراي يك ضد حمله توانسته تانك و سربازان ايراني را از هم بپاشد و تعداد زيادي از سربازان ايراني را به اسارت بگيرد.» [51] .

گزارش خبرگزاري فرانسه نيز از عمليات طريق القدس چنين است:

«براي يك خارجي بسيار مشكل است تا نظر درستي راجع به

[صفحه 55]

آنچه از هشت روز قبل در صحنه جنگ مي گذرد، بدهد. مقامات رسمي عراق در اين مورد سكوت كرده اند و وسائل خبري اطلاعات كمي را در اختيار مي گذارند. چنين معلوم است كه جنگ سختي در اطراف

سوسنگرد در جريان است ولي هيچ چيز خبرهاي ايران مبني بر عقب راندن نيروهاي عراقي تا امروز را تأييد نمي كند.» [52] .

اين خبرگزاري در حالي كه در خبر مذكور سعي در غير واقعي جلوه دادن گزارش هاي ايران دارد، در گزارش دو روز بعد خود اعلام كرد:

«بنا به اظهار ناظران نظامي، عراقي ها به شدت مقاومت مي كنند و تاكنون به طور موقت توانسته اند جلوي پيشروي ايران را بگيرند.» [53] .

خبرگزاري فرانسه پس از آشكار شدن پيروزي ايران در عمليات طريق القدس، اين موفقيت را موجب ايجاد ابهام بيشتر در سرنوشت جنگ اعلام كرد:

«در حدود دو هفته نيروهاي ايراني در ناحيه ي مركزي مرز سوسنگرد تا مرز پيش رفته اند. اين حادثه بزرگي است، زيرا نوار تصرف شده توسط عراقي در طول نوار مرزي، قطع شده و خاك عراق در ناحيه العماره عملا آسيب پذير شد... (تأثير اين پيروزي) سرانجام جنگ را كمتر قابل پيش بيني مي كند زيرا طرفين همچنان امتيازهايي را در دست خواهند داشت.» [54] .

روزنامه هرالدتريبون چاپ لندن نيز نه تنها اخبار پيروزي هاي ايران را مبهم تلقي مي كند، بلكه بيشتر به برتري نيروهاي عراقي و كمك كشورها به عراق و خريدهاي تسليحاتي اين كشور به عنوان نقطه قوت اشاره كرده و نوشته است:

«تأييد و يا تكذيب گزارش هاي طرفين درگير درباره عمليات نظامي خويش به هيچ وجه امكان پذير نمي باشد، زيرا نه تنها حكام جمهوري اسلامي بلكه رهبران عراق نيز از عزيمت خبرنگاران خارجي بي طرف جلوگيري مي كنند. با اين همه، منابع آگاه تأكيد كرده اند كه ظرف چند هفته گذشته قدرت نيروي هوايي عراق در مقايسه با ماه هاي نخست جنگ افزايش يافته است و به همين دليل

[صفحه 56]

جنگنده هاي عراقي در فاصله اي كمتر از

سه هفته چند بار پايگاه هاي حساس جنوب ايران را بمباران كرده اند.»

به نوشته هرالدتريبون دولت فرانسه اخيرا 25 فروند جنگنده ميراژ در اختيار عراق قرار داده است. گزارش هاي تأييد شده ثابت مي كند كه دولت شوروي نيز ارسال سلاح هاي سنگين به رژيم بغداد را از سر گرفته است. گزارشگر نشريه هرالدتريبون افزوده است:

«در حال حاضر حدود 200 هزار مايل مربع از سرزمين ايران در اشغال نيروهاي عراقي است و گفته مي شود كه ارتش عراق امكانات وسيعي را از جمله بسيج دو ميليون نفر براي مبارزه عليه جمهوري اسلامي در اختيار دارد... با توجه به اعلاميه هاي ضد و نقيض جمهوري اسلامي و عراق، به هيچ وجه نمي توان سرنوشت جنگ دو كشور همسايه را پيش بيني كرد به ويژه كه چند كشور عربي آمادگي خود را براي كمك مالي به عراق اعلام كرده اند. به عنوان مثال به زودي كويت، عربستان سعودي، امارات متحده عربي هر يك مبلغ دو ميليارد دلار در اختيار رژيم بغداد قرار خواهند داد.» [55] .

خبرگزاري فرانسه نيز با اشاره به تغيير رويكرد شوروي در مورد جنگ ايران و عراق، گزارش داد:

«شوروي كه از ابتداي جنگ اعلام بي طرفي كرده بود، اكنون از موضع خود خارج شده و جانب عراق را گرفته است. به طوري كه هواپيماهاي عظيم آنتونوف 22 با ظرفيت مفيد هشتاد تن و تنها هواپيماي قابل حمل تانك هاي تي 26 و تي 72، كه در پل هوايي جنگ اكتبر 73 مصر و در سال 1979 در افغانستان درخشيده بودند، اكنون در آسمان عراق ديده مي شوند. بر اساس اظهارات ناظران متخصص، اين هواپيماها سريعا براي ارتش عراق وسايل سنگين ضروري براي ضد حمله را حمل مي كنند. علاوه

بر اين، بنا به گزارش منابع ديپلماتيك، شوروي تحويل ميگ هاي 52 به عراق را تسريع كرده و همچنين تحويل تانك هاي تي 62 و تي 72 را از سر گرفته است.» [56] .

[صفحه 59]

پيام امام خميني به مناسبت پيروزي عمليات طريق القدس

8 / 9 / 1360

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب آقاي حاج سيد علي خامنه اي رئيس جمهوري محترم اسلامي ايران؛ تيمسار سرتيپ ظهيرنژاد رئيس ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران؛ سركار سرهنگ علي صياد شيرازي فرمانده ي نيروي زميني؛ جناب آقاي محسن رضايي فرمانده ي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي: ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم.

تلگراف هاي شريف كه بشارت پيروزي قواي مسلح شجاع را بر قواي شيطان امريكايي صداميان كه با هجوم ظالمانه ي خود فتح قادسيه را به مغزهاي تهي از ايمان به غيب وعده مي دادند، واصل گرديد. اتكا به مسلسل و تانك، و غفلت از خداوند قادر و جنود الهي، انسان ها را به ورطه ي هلاكت و فضاحت مي كشاند.

آنان كه رمز پيروزي را مجهز به جهاز شيطاني و «ميگ»ها و «ميراژ»ها مي دانند و ايمان به غيب و خداوند قادر را به حساب نمي آورند و دم از پيروزي قادسيه مي زنند و رمز پيروزي قادسيه و مؤمنان صدر اسلام را باز نيافته اند و قدرت ايمان و شهادت طلبي را نمي فهمند، بايد با شكست مفتضحانه روبه رو شوند و گوشمالي الهي ببينند. اينان از پيروزي هاي صدر اسلام - كه پيروزي ايمان و خون بر شمشير و قواي جهنمي بود- بايد عبرت بگيرند. مردم ايران و ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواي نظامي و غير نظامي براي حفظ اسلام و كشور اسلامي و رسيدن به لقاءالله دفاع مي كنند، و فرق است بين اين عزيزان و آن گولخوردگان كه براي

مقاصد پليد امريكا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجيد برخاسته اند. آنچه براي اينجانب غرورانگيز و افتخارآفرين است روحيه ي بزرگ و قلوب سرشار از ايمان و اخلاص و روح شهادت طلبي اين عزيزان - كه سربازان حقيقي ولي الله الاعظم - ارواحنا فداه - هستند، و اين است فتح الفتوح. من به ملت بزرگ ايران و به فرماندهان شجاع قبل از آنكه پيروزي شرافتمندانه و بزرگ

[صفحه 60]

خوزستان را تبريك بگويم، وجود چنين رزمندگاني را كه در دو جبهه ي معنوي و صوري و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بيرون آمده اند، تبريك مي گويم.

مبارك باد بر كشور عزيز ايران و بر ملت شريف، رزمندگاني چنين قدرتمند و عاشقاني چنين محو جمال ازلي و سربازاني چنين دلباخته كه شهادت را آرزوي نهايي خود و جانبازي در راه محبوب را آرمان اصيل خويش مي دانند. افتخار بر رزمندگاني كه جبهه هاي نبرد را با مناجات خويش و راز و نياز با محبوب خود عطرآگين نمودند. فخر و عظمت بر جوانان عزيزي كه در راهي قدم برداشته و پاسداري از مكتبي مي كنند كه شكست ناپذير و سر تا پا پيروزي است. و ننگ بر آنان كه در راهي جان خود را هدر مي دهند و عرض و آبروي خود را مي برند كه پيروزيشان شكست و زندگيشان ننگ آفرين است.

اينجانب از فرماندهان محترم و رزمندگان عزيز قواي مسلح نظامي و انتظامي، ارتش و سپاهي و بسيج مستضعفان و ژاندارمري و شهرباني و عشاير محترم و نيروهاي نامنظم و مردمي تشكر و قدرداني مي كنم. درود بر شما و همه آنان كه براي اسلام و كشور عزيز خود حماسه مي آفرينند. از خداوند تعالي پيروزي نهايي

رزمندگان اسلام و سلامت و سعادت همگان را خواهانم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.

روح الله الموسوي الخميني

پاورقي

[1] محسن رضايي، درس هاي تجزيه و تحليل جنگ ايران و عراق، دانشكده فرماندهي و ستاد سپاه، دوره عالي جنگ، 19 / 4 / 1374.

[2] همان.

[3] سرلشكر محسن رضايي در اين زمينه مي گويد: «بخشي از تحول در روند جنگ متأثر از همكاري ارتش و سپاه بود. پيش از اين، فضاي سياسي حاكم بر كشور و جنگ مانع از همكاري حقيقي و واقعي بود ولي با تغيير شرايط كشور، ارتباط تصنعي جاي خود را به ارتباط متناسب با توان و قابليت ها داد به همين دليل نتيجه اين وضع سبب افزايش توان نظامي جمهوري اسلامي شد.»

(محسن رضايي، درس هاي تجزيه و تحليل جنگ ايران و عراق، دانشكده فرماندهي و ستاد، دوره عالي جنگ، 27 / 4 / 1374).

[4] در كتاب دفاع مقدس از انتشارات نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي، صفحه ي 130 در اين زمينه آمده است: «در پايان سال اول تهاجم عراق لزوما با قبول ريسك و تقليل يگان ها در مناطق پدافندي و تمركز نيروي نسبتا مناسب از يك طرف و مشاركت كامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با سازمان دهي يگان هاي تيپي و لشكري از طرف ديگر، سلسله عملياتي با نام كربلا طرح ريزي و اولين آن با نام كربلاي 1 يا طريق القدس در جبهه مياني صحنه عمليات خوزستان با موفقيت اجرا و...».

[5] دفتر سياسي سپاه پاسداران، گذري بر 2 سال جنگ (سپاه پاسداران 1361)، ص 114.

[6] خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 216، 1 / 8 / 1360.

[7] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه،

نشريه شماره221، 6 / 8 / 1360،ص 16.

[8]

خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 217، 2 / 8 / 1360، ص 14.

[9] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره256، 11 / 9 / 1360، ص 11.

[10] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره219، 4 / 8 / 1360، ص 8 و 13.

[11] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 262، 17 / 9 / 1360، ص 8.

[12] مأخذ شماره 3 - ص 2.

[13] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره224، 9 / 8 / 1360، ص 6.

[14] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 249، 4 / 9 / 1360، ص 7 و نشريه شماره 255، 10 / 9 / 1360، ص 13، و سند شماره 202161 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 12 / 9 / 1360.

[15] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 218، 3 / 8 / 1360، ص 20.

[16] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 248، 3 / 9 / 1360،ص 13.

[17] مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، اطلس دشت آزادگان در جنگ، 1381، ص 36.

[18] نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي، دفاع مقدس، اسفند 1371، ص 115 و 116.

[19] همان.

[20] سند مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: طرح برآورد اطلاعاتي عمليات طريق القدس، ص 25.

[21] همان.

[22] همان.

[23] سند شماره 35225. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ.

[24] سرلشكر محسن رضايي در اين زمينه مي گويد: «هدف از عمليات طريق القدس اين بود كه مابين جبهه دزفول (غرب كرخه) و جبهه اهواز (جنوب غرب اهواز - غرب كارون) فاصله بيندازيم و در حقيقت تدارك رساني سريع دشمن را از اين دو جبهه طولاني كنيم...»

(سرلشكر محسن رضايي، درس هاي تجزيه و تحليل جنگ ايران و عراق، دانشكده فرماندهي و

ستاد، دوره عالي جنگ، 12 / 7 / 1375).

[25] مأخذ شماره 3، ص 118 و 119، و مأخذ شماره 18، ص 50.

[26] طرح برآورد وضعيت عملياتي، طرح كربلاي 1، 25 / 9 / 1360، ص 6.

[27] گزارش قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي، ص 3.

[28] همان.

[29] همان.

[30] لازمه اجراي اين تاكتيك، شناسايي عمق منطقه و دشمن بود كه در برابر تدبير فرماندهي كل سپاه انجام گرفت. سرلشكر محسن رضايي در اين زمينه مي گويد: «ما اين جا تقريبا به آن تاكتيك حضرت امير - سلام الله عليه - در غزوه خيبر عمل كرديم: يعني آمديم از داخل رمل هايي كه تقريبا احتمال داشت افراد از تشنگي هلاك شوند، نيروها را عبور داديم.».

[31] در اين محور قرار بود ابتدا نيروهاي سپاه وارد عمليات شوند و پس از انهدام دشمن و پاك سازي منطقه، نيروهاي ارتش براي پشتيباني از تك وارد عمليات شوند. گفتني است كه در برآورد قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي از وضعيت طرح كربلاي 1، پس از ذكر محاسن و معايب طرح آمده است: «منطقي است اگر بپذيريم كه پيروزي در اين طرح چنان مزيت تاكتيكي و برتري نسبت به دشمن كه مورد نظر است، به ما نخواهد داد كه توان دشمن را براي ادامه جنگ درهم شكند.» بر همين اساس، پيشنهاد شد كه نيروهاي خودي، دشمن را در منطقه ديگري نيز مشغول كنند تا دشمن مجبور شود تلاش هاي خود را براي مقابله با اين خطر به دو جبهه اختصاص دهد.

[32] وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مركز مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي، صحيفه نور: مجموعه رهنمودهاي امام خميني، جلد 15 (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد

اسلامي)، ص 235.

[33] همان، ص 244.

[34] انتشارات سروش، مجموعه مصاحبه ها، سال 1360 (چاپ اول: 1366)، ص 39 و 40.

[35] مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، فصلنامه تاريخ جنگ شماره 11، آبان 1374، ص 32.

[36] مأخذ شماره ي 1.

[37] استفاده از اصطلاح «تاكتيك هاي موج انساني» براي نخستين بار در اين عمليات به كار گرفته شد. در واقع استراتژي جديد ايران با تكيه بر نيروهاي پياده شهادت طلب، منجر به استفاده از اين عنوان شد. به نظر مي رسد عدم درك روشن از ماهيت استراتژي و تاكتيك هاي جديد جمهوري اسلامي، در به كار بردن اين لفظ مؤثر بوده است.

[38] افرايم كارش، «جنگ ايران و عراق، يك تحليل نظامي»، ادلفي پي پر، بهار 1987.

[39] آنتوني كردزمن و آبراهام واگنر، درس هايي از جنگ مدرن، جلد دوم: جنگ ايران و عراق، ترجمه حسين يكتا، ص 146 (منتشر نشده).

[40] ويليام اف هيكمن، «ارتش از هم پاشيده و از نو متولد شده در سال 1982»، ترجمه گروه تحقيق خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران، 20 / 12 / 1360.

[41] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 269، 24 / 9 / 1360، ص 22.

[42] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 270، 25 / 9 / 1360، ص 12.

[43] همان، ص 20.

[44] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 29 / 9 / 1360،274، ص 14.

[45] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 275، 30 / 9 / 1360، ص 9.

[46] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 268، 23 / 9 / 1360، به نقل از راديو مسكو.

[47] مأخذ 39، ص 9.

[48] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 255، 10 / 9 / 1360، ص 3.

[49] مأخذ

شماره 7، ص 11.

[50] مأخذ شماره 7، ص 12.

[51] مأخذ شماره 9، ص 2.

[52] مأخذ شماره 9، ص 13.

[53] خبرگزاري جمهوري اسلامي، گزارش هاي ويژه، نشريه شماره 264، 19 / 9 / 1360، ص 3.

[54] مأخذ شماره 41، ص 449.

[55] مأخذ شماره 34، ص 25.

[56] مأخذ شماره 46، ص 13.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109